عید غدیر مهدی میرداماد 1401

کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست/مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست/به هرکه می‌نگرم در لباس احرامش/دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست/یکی به جانب مسلخ برای قربانی/یکی روانه به دنبال یوسف زهراست/یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده/یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست/یکی به خیمه ندای الهی العفوش/یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست/یکی به امر خداوند سر تراشیده/یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست/سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم/که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست/سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل/که سر به دست پدر داد و خویش را آراست/کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد/فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست/به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم/خدات گفته نبر، گر ببرم خطاست خطاست/«خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی»/هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست/چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی/تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست/به جای ذبح پسر سر ز گوسفند ببر/که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست/مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل/به هوش باش که در صلب این پسر زهراست

هر طرف می‌نگرم قافله در قافله دل/هر دلی بال‌ زنان سوی علی رهسپر است/این همان عید غدیر است که در خم غدیر/گوش‌ها یکسره بر خطب? پیغامبر است/خطب? ختم رسل حکم خدا مدح علی‌ست/خطبه‌ای که سندش مستند و معتبر است/ایها الناس هر آنکس که منم مولایش/این علی او را تا روز جزا راهبر است/این علی بعد نبی رهبر و مولای شماست/این علی منجی یک خلق به موج خطر است/این علی وجه خدا چشم خدا گوش خدا/این علی دست خدا بازوی فتح و ظفر است

حضرت عشق و فرمانروای مطلق علی/حق علی حق علی حق علی مع الحق علی/زیر ایوون طلات میشینم قدرت کردگار و میبینم/پای گلدسته های صحن تو دست پروردگار و میبینم/حق علی حق علی حق علی مع الحق علی/حضرت عشق و فرمانروای مطلق علی/ شور عشقت میرسه از هر طرف/شیعه پای راهه تو هِ جون به کف/تا هستی هست عالم زیره پرچم شاه نجف/حق علی حق علی حق علی مع الحق علی/حضرت عشق و فرمانروای مطلق علی

من یار ندارم دلدار ندارم/جز با علی و آل علی کار ندارم/کس و کارم اعتبارم افتخارم/هر کسی کسی داره من تو رو دارم/علی علی علی علی مولا/از پنجره فولاد تا صحن گوهرشاد/با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

اگر مطرب آهنگ دیگر نمیزد/چو نی بر دل و جانم آذر نمیزد/به نی گر نمی بود دمساز لعلش/دو صد طعنه بر تنگ شکر نمیزد/علی آنکه گر قدرت او نبودی/خدا نقش این چار دفتر نمی زد/خدا را خدایی نمی گشت ظاهر/اگر او نعره ز الله اکبر نمی زد/پی دفع شک خداییست ور نه/نبی بانگ بر وی برادر نمی زد/گر از شوق دیدار حیدر نبودی/بهشت این همه زیب و زیور نمی زد