- 27
- 1000
- 1000
- 1000
ایام شهادت امیرالمؤمنین، امام علی (ع) - شب نوزدهم ماه رمضان و شب قدر 1401 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شب نوزدهم ماه رمضان با صدای میثم مطیعی - 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
نجوا با امام زمان (عج) - گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی گاهی اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را حکایت کرده باشی گاهی اگر زیر درختان مدینه بعد از زیارت استراحت کرده باشی گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا آیینهای را غرق حیرت کرده باشی در سالهای سال دوری و صبوری چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند گاهی نمازی را امامت کرده باشی یا در لباس ناشناسی در شب قدر از خود حدیثی را روایت کرده باشی یا در میان کوچههای تنگ و خسته نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی پس بودهای و هستی و میآیی از راه تا حق دلها را رعایت کرده باشی پس مردمکهای نگاه ما عقیماند تو حاضری بیآنکه غیبت کرده باشی! شاعر : نغمه مستشارنظامی
-
زمزمه - آقاجان کجای جهان، توو کدوم کوه و دشتی بگو کی تو از کوچهی ما گذشتی جوونای ما پیر شدن، برنگشتی آقاجان مناجات که میخونی ما رو دعا کن توی گریههای سحر یاد ما کن خدا رو به جای همه ما صدا کن امامِ زمانم، کجا خیمه داری؟ کجا روضه خوندی، کجا هی میباری دلت رو شکسته، گناهام، میدونم تو رو بین روضه، با گریه میخونم «اباصالح الغوث» آقاجان کسی غیر تو فکر غمهای ما نیست بدون تو برکت توو دنیای ما نیست جهانِ بدون شما جای ما نیست آقاجان چقدر گریه کنهای جدّ تو مُردن چقدر آخر روضه اسمت رو بردن نبودی چقدر واسه تو غصه خوردن امام زمانم، ازت بی نصیبیم که ما شیعهها هم، مثِ تو غریبیم دلت رو شکسته، گناهام، میدونم تو رو بین روضه با گریه میخونم «اباصالح الغوث» آقاجان من از زندگیِ بدون تو سیرم عبای بلندت رو ای کاش بگیرم میخوام زنده باشم براتو بمیرم آقاجان کجا روضهی شاه لب تشنه داری؟ کجا سر به خاک غریبی میذاری؟ به یاد لب خشک جدت میباری برای غم تو، دارم اشک میریزم زیر لب بگی هی: حسینِ عزیزم بخونی با گریه: تنت رو زمینه مبادا که مادر، سرت رو ببینه «امامِ غریبم حسین جان حسین جان»
-
زمزمه - پیچیده صدای قدم های حیدر دوباره توی کوچههایی که غمگین و تاره علی قصد موندن توو کوفه نداره ای کوفه چه زخم زبونها زدی مرتضا رو به سخره گرفتی چقدر اون صدا رو نخواهی شنید اون طنین دعارو دیگه میشه راحت علی از زمونه توو دنیای نامرد نمیخواد بمونه یکی هست هنوزم که چشم انتظاره که پهلوش شکسته، نگاش زخم و تاره تو رو جان زهرا! بمون ای علی جان شاعر : رضا یزدانی
-
روضه - یک مرد تنهای خمیده از دیگران طعنه شنیده داغ غریبی را چشیده یک عمر بیخوابی کشیده دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده در شهر محنتزای کوفه شبگرد خسته پای کوفه بی همنفس آقای کوفه این رهبر تنهای کوفه رد میشود از خواب شوم بی خیالیهای کوفه سی سال اشک بی تبسم سی سال درد مرقدی گم سی سال تنها بین مردم سی سال خون دل ، تلاطم سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم این آخر عشق و عبادت شبها به گریه کرده عادت مرد میاندار رشادت بسته کمر بهر شهادت یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت با مردم از فردایشان گفت از آخر آخر زمان گفت از راههای آسمان گفت حرف خدا را بی امان آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت بیتاب آمد پیش منبر نیّت نمود الله اکبر با تیغ برّان خصم کافر آمد به سوی فرق حیدر ناگه امیر لافتی شد در میان خون شناور صدیقهی پهلو شکسته از آسمان بازو شکسته فریاد میزد: او شکسته شد جلوهی یاهو شکسته فرق امیرالمؤمنین تا اوّل ابرو شکسته شاعر : مجتبی روشن روان
-
زمینه - علی شور شیدایی من، نجف شهر رویایی من شکوه تماشایی من، تو تنهایی من دلتنگ ایوون طلای نجف هستم آقا من دل به اذن دخول حرم بستم آقا عهدی که بستم به جان تو نشکستم آقا به جان تو نشکستم آقا (یا مرتضی مرتضی مرتضی ای علی جان) مرام مدینه عجیبه، پر از مردم نانجیبه بمیرم که حیدر غریبه، که حیدر غریبه شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیمبر شهری که با نام زیبای او شد معطر دیگه نمی ده جواب سلامی به حیدر جواب سلامی به حیدر (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب مدینه شده روضه خون و پریشونه امشب روضه می خونه برای غروب مدینه می گه که اون روز یه نامردی از روی کینه طوری زده تا که چشمای مادر نبینه به والله غریبی همینه (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) شاعر : میلاد عرفان پور
-
شور - نه سرخیِ پرچمِ تو را نه مجلسِ ماتم تو را به غصه های دلِ خودم نمی فروشم غمِ تو را به بیرق هیئتت قسم قسم به شالِ محرمم که از در خانهات حسین به جای دیگر نمیروم زندگی تویی، عاشقی تویی، شاه کربلا یاحسین بندگی منم، تو ز بند تن، کن مرا رها یاحسین (یاحسین یا کربلا) دلم فقط آشنای توست مسافرِ روضه های توست وطن ندارم در این دیار دیارِ من کربلای توست فتادم از پا و از توان بدونِ من رفته کاروان امیر دیرینِ عاشقان! به کربلایت مرا رسان دورم از تو و می کشم نفس، در هوای تو یاحسین دورم از تو و می شود دلم، کربلای تو یاحسین (یا حسین یا کربلا)? دوباره هنگامه ی عزاست دوباره هر کوچه نینواست اگرچه دلم مردهام ولی برای دل، تربتت شفاست چه حاجتِ گنبدِ طلاست؟ غبار کوی تو کیمیاست نماز من در حریم توست که مُهرم از خاکِ کربلاست هرکجا روم، قبلهی دلم، رو به سوی تو یاحسین سجده میکنم، عاشقانه بر خاکِ کوی تو یاحسین (یا حسین یا کربلا) غمی که در نام زینب است نمی ز آلامِ زینب است شب من و تو کجا سیاه به قدر یک شام زینب است؟ کسی چه فهمیده از غمش ندیده ماتم چو ماتمش نمیشود مجلسش تمام ادامه دارد محرمش ما کجا و فهمیدنِ غمِ وارثِ غمِ کربلا؟ ما کجا و فهمیدنِ غمِ دیدنِ شَهِ سرجدا؟ (یاحسین یا کربلا) شاعر : حسن صنوبری
-
زمزمه - چشماشو تو آسمون میگردونه امشب دیگه دل تو دل مولا نیست از نوحه این پرندهها راهی تا صیحه بچههای زهرا نیست این نالههای در و دیواره: دستم به دامان تو یا مولا اما علی راهی مسجد شد قدر علی رو ندونست دنیا دنیا، با اذون تو، ناگهان میشه، غرق خون تو مولا، بی تو این عالم، چی داره جز غم، نوحه و ماتم «آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب» با یه کاسه شیر میایم در خونهت ما بچه یتیمای توایم...بابا! تنهامون نذار علی! ابوالایتام! آخه چه بدی مگه دیدی از ما؟ خیلی دلت پر بوده از این شهر کم بی وفایی ندیدی آقا تو مستجابه دعاهات اما شاید به جایی رسید آه ما یا رب، تو به داد ما، میرسی آیا؟، خوب میشه مولا؟ دستش، رو سر ما بود، خیلی آقا بود، با یتیما بود «آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب» اللیلة فاطمه، شب قدره اللیلة فاطمه... علی بی تاب اللیلة فاطمه...شب دیدار دلتنگی مرتضی رو تو دریاب شقالقمر شد، سحر خونین شد فزت و رب علی زیبا بود شمس و قمر روبروی هم، آه هنگامه دیدن زهرا بود مثل، پهلوی زهرا، غرق خون میشد، فرق مولا هم مثل ، دیده ایتام، غرق خون میشد، دیده ما هم «آه از، غصه امشب، گریه زینب، ناله یارب» شاعر : محمدمهدی سیار
تاکنون نظری ثبت نشده است.