منو
شب اول ماه رمضان 1401 - میثم مطیعی

شب اول ماه رمضان 1401 - میثم مطیعی

  • 3 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 265 دریافت شده
مداح : میثم مطیعی
مناسبت مذهبی : 1رمضان
شخصیت : حضرت فاطمه (س)
نوع قطعه : كل مجلس
مراسم شب اول ماه رمضان با صدای میثم مطیعی، 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:25
    نجوا با امام زمان (عج) - در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران گرفته است بشارت از آسمان خراسان شنیده است ندایی به سوی‌ چشم? عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی شاعر : قاسم صرافان
  • 5:44
    روضه - با رفتنش تمامی غم ها به من رسید درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید اول قرار بود که باهم سفر کنیم رفتن به او رسید و تمنا به من رسید بی او شکست خورده ی تاریخ میشدم با فاطمه، ولایت عظمی به من رسید آخر نشد طبیب برایش بیاورم حسرت ز درد ام ابیها به من رسید او رو سپید شد که بلا را به جان خرید خجلت ز روی حضرت طاها به من رسید یادم نمی رود که چگونه تلاش کرد در زیر تازیانه ی اعدا به من رسید در طول زندگانی از خود گذشته اش یا به خدا و یا به نبی یا به من رسید هرچند آستین به دهان ناله می زدند اما صدای زینب کبری به من رسید تقسیم کار خانه به نفع علی نبود وای از دلم که شستن زهرا به من رسید از بس غریب بودم و بی کس به وقت دفن تسلیت از خدای تعالی به من رسید اهل مدینه راحت و آرام خفته اند بیداری همیشه ی شبها به من رسید نه اینکه دست خویش کشیدم به زخم او زخمش ز بس که بود هویدا به من رسید شاعر : جواد حیدری
  • 4:18
    روضه - قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی و این مزار، مزار تو نه مزار علیست دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط کمی هم از عرق روی شرمسار علیست تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد چرا که مستمع روضه های یار علیست منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر و گرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست شاعر : محمد علی بیابانی

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی