شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه اول 1400 - حنیف طاهری

روضه - پرستوی من ،که خسته شدی تو خونه من ،پرشکسته شدی به کنج قفس ،با رشته غم ها ،چه بسته شدی نفس زدنت ،میگه که رسیده ،زمان سفر شکستن من فدای چشات نشد وا کنم من طنابو برات ولی به خدا خودم رو کشیدم رو جای پاهات اگر چه کمم فدای تو میشم زمان خطر فرشته من ،بهشت منی گل سبد سرنوشت منی نه یاور من ،که آب و گل در سرشت منی امانت من ،کبودی رو صورتت منو کشت فرشته نگو که پرپرتمیه کلبه ویران برابرتمدارم میپرم ،یه شب دیگه مهمون دخترتمبا خون خودم ،نوشتم با یه خط درشت تحمل و غم رو سیاه توانیلای جهان در پناه تواننرو به خدا ،گلها همشون چشم به راه توانحالا که میری ،جواب باباتو بگو چی بدم سپردمتون به دست خدامیبینمتون توی خاطره هازمونه نخواست که گل کنه شادی تو خونه ماولایت من بخند و بگو راضی هستی ازم ...

واحد - امشب بیا بدون تمنا بلند شو دیوار را بگیر و تنها بلند شو قدری برای دلخوشی همسرت علی(ع) شمع شکسته، یک نفس از جا بلند شو خم شد احد، کنار تو از پا نشست کوه وقتش رسیده است، تو حالا بلند شو قدری بخند، چهره ی خود را نشان بده یا که بخند مادر من یا بلند شو در زیر چادرت که فقط گریه می کنی هر کار می کنی بکن اما بلند شو بابا بخاطر تو فقط گریه می کند مادر؛ تو هم بخاطر بابا بلند شو پهلو نگیر، ساحل این شهر خونی است پهلو نگیر مادر دریا، بلند شو جای تو نیست روی زمین، توی کوچه ها از روی خاک ام ابیها بلند شو

زمینه - چارقدت موند و گلهای پرپرش وای مادرم وای مادر بهشتمونو سوزوندن آخرش وای مادرم وای مادر حیرونه بابا از داغ کوثرش وای مادرم وای مادر هنوز نمیدونه چی اومد سرش وای مادرم وای مادر آه روزگار من داره میره مادرم از کنار من آه روزگار من گریه به زخم تنش شده کار من آه روزگار حیدر روزگار حیدر فکر خداحافظی با حیدری وای مادرم وای مادر حالت که بهتر شد روز آخری وای مادرم وای مادر گوشه ی حجره ی تو میشنم و وای مادرم وای مادر لباسای سوخته رو میبینم و وای مادرم وای مادر آه روز ماتم شد تو زمین خوردی و از عمر من کم شد آه از همین حالا روزگار زینبت دیگه درهم شد آه روزگار زینب روزگار زینب آه گله داره زینب گله داره زینب تشنه جون میدی پیش دریای آب مظلوم من مظلوم من زیر نور مستقیم آفِتاب مظلوم من مظلوم من خون از تو رفته چشماتم نیمه باز مظلوم من مظلوم من زخماتو میبندم با چادر نماز مظلوم من مظلوم من آه روزگار من تنت افتاده زخمی کنار من آه روزگار من بی سر من ای نیزه سوار من آه روزگار زینب آه دل زار زینب گله داره زینب روزگار زینب تو آغوشش جمعت کرده جبرئیل مظلوم من مظلوم من داره گودالو میگرده جبرئیل مظلوم من مظلوم من زینب عمامت رو گم کرده حسین مظلوم من مظلوم من پیرهنت دست به دست میگرده حسین مظلوم من مظلوم من آه رو به روی تو گریه میکنم همش به گلوی تو آه من دعا کردم گذر نیزه نیفته به موی تو آه روزگار زینب آه دل زار زینب گله داره زینب روزگار زینب

زمینه - کلمینی التماس منو میبینی کلمینی پای حرفام میشه بشینی کلمینی کلمینی کلمینی بانو تو نگاه نکن تابوتو نگیری از من روتو که میکشی زهرا جان پسر عموتو جای دوری نمیره زهرا چی میشه بازم پیشم بمونی حیدر بی تو میمیره زهرا چی میشه بازم پیشم بمونی کلمینی التماس منو میبینی کلمینی پای حرفام میشه بشینی کلمینی کلمینی کلمینی کلمینی رسیدم دیدم رو زمینی کلمینی چرا گفتی فضه خذینی کلمینی کلمینی کلمینی غمباره اگه که حالت زاره زیر سر مسماره زدن نگفتن این زن تو راهی داره کارت آخر به بستر افتاد ولی نگفتی از درد پهلو پشت در بار شیشه ات افتاد ولی نگفتی از درد پهلو تو میری و میاد مغیره به اشکای چشم من میخنده عمدا قنفذ جلوی چشمام غلافشو به کمر میبنده کلمینی التماس منو میبینی کلمینی پای حرفام میشه بشینی کلمینی کلمینی کلمینی

تک - آمدم دنیا بـرای دیدن روی علی ورنه من با مردم دنیا چه کاری داشتم گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار زائرین درگهت را بر در خلد برین میدهند آواز طبتم فادخلوهـا خالدین تا نجف شد آفتاب دین و دنیا را مقام خاک آن دارد شرف بر زمزم و بیت الحرام گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار ای حیدر شهسوار وقت مدد است ای زبده هشت و چهار وقت مدد است من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مدد است

تک - در حنجره تو پیدا صدای خدای منان روح و روانم را بردی با صدای خود جان بستان ما یتیم و در ره مانده مسکین و فقیرت هستیم و یطعمون لوجه الله از این در مران مولاجان یا قاهر و یا قهار یا والی و یا والا یا عالم و یا الله یا عالی و یا اعلی عالم مطلق دائم مطلق شاهد مطلق حاکم مطلق حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر جان قبله عشاقی کران تا کران پیدایی به گواه در معراج به هر منبری بالایی شهریار ملک دلها همنشین ذات یکتا سر سلسله خوبان و ماه جنت الاعلایی ای صفدر ای کرار ای غالب و ای مختار ای ناصر و ای منصور ای سرور و ای سردار اول و آخر ساقی کوثر شافع محشر فاتح خیبر حیدر