- 195
- 1000
- 1000
- 1000
شب هفتم محرم 95 - میثم مطیعی و وحید نادری
مرثیه خوانی شب هفتم محرم با صدای میثم مطیعی و وحید نادری، 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - تکیه بر شمشیر زد... پرسید: یاری هست آیا؟ تا مرا یاری کند؟ مردی، سواری هست آیا؟ پیش رو یک دشت تنهایی ست...تن هایی ست بی سر باز سر گرداند و از نو گفت: یاری هست آیا؟ ناگهان در آن سکوت هلهله آلود، صوتی پرسش بی پاسخم را پاسخ "آری" هست آیا؟ آری آری، هق هقی... نه... حق حقی آمد رجز وار کودک شش ماهه را با جنگ کاری هست آیا؟ این گلو خشکیده مردم! یک سر سوزن مروت یا کف آبی به قدر شیرخواری هست آیا؟ آسمان هم رحمش آمد، گوییا باران گرفته! چیست پس بر روی و مویم اینکه جاری هست آیا؟ در جهان حرفی، کلامی، یا سکوتی تا برم من در جواب مادر چشم انتظاری هست آیا؟ شاعر : محمد مهدی سیار
-
زمزمه - تلظی مکن نازنینم/ تلظی مکن جان بابا مبادا که دشمن ببیند/ تکان خوردن شانه ام را ببین بی تو تنهایی ام را/ ببین خم شده قامت من به خون تو دستم حنا شد/ علی اصغر ای زینت من تلظی مکن ای/ گل پرپر من یا باب الحوائج/علی اصغر من (لالایی، علی اصغر) چرا نازکای گلویت/ دگر جای بوسه ندارد شده موسم آن که خونت/ به عرش الهی ببارد تو ذبح حسینی که عطشان/ منا کرده ای کربلا را که گهواره ی خالی تو/تکان داده ارض و سما را مرا می کشد غم/ در این حال محزون که لبهای خشکت/ لبالب شد از خون (لالایی، علی اصغر) شده جلوه ی اسم اعظم/ به چشمان ناز تو پیدا تو سرّ حسینی که آمد/ برای شهادت به دنیا اگرچه که ششماهه باشی/ تو هفت آسمان را نشانی تو طفلی ولیکن شگفتا / که پیر همه عارفانی شبیهت ندیدم/ شهیدی به عالم تو را با دو دستم/ به حق، هدیه دادم (لالایی، علی اصغر) شاعر : میلاد عرفان پور
-
روضه
-
زمینه - وحید نادری - علی اصغرم مرو آخرین نور چشم ترم علی اصغرم مرو ای چراغ امید حرم علی اصغرم برای تنت ای گل کفن گشته قنداقه خزان شد بهار من جدا شد گل از ساقه واویلا دگر بعد تو طاقتم کم شده واویلا ببین قامت مادرت خم شده لالایی لالایی لالایی علی بخواب آخر ای طفل خاموش من لالایی علی شده قتلگاه تو آغوش من لالایی علی به جز زمزم اشکم فراهم نشد آبی که بر دست پر خونم غریبانه می خوابی لالایی خداحافظ ای غنچه پرپرم لالایی خداحافظ ای آخرین یاورم لالایی لالایی مزن دست و پا که آهسته تیر از گلویت کشم مزن دست و پا که دیگر خجالت ز رویت کشم مزن دست و پا چگونه بگو بابا سوی خیمه برگردم که جسم تو را پنهان میان عبا کردم باور کن شدم مضطر از آنچه آمد سرت باور کن مرا می کشد خنده آخرت لالایی لالایی شاعر : سید محمد بهشتی
-
شور - صدام کن آقا تا کی ببینمت فقط تو خواب و رویا صدام کن آقا گناهامو نبین که روسیاهم مولا صدام کن آقا چی میشه دست خستمو بگیره سقا می میرم بی تو تو این شلوغیا رها مکن دستامو می میرم بی تو با عشقت آبرو بده دل رسوامو می میرم بی تو تو رویای منی ازم نگیر رویامو اگه منو رها کنی تو رو رها نمی کنم اسیر و مبتلا کنی, چون و چرا نمی کنم از ضریح آسمونیت دلو جدا نمی کنم نامه ی اعمالم اگه سیاهه ی جرم منه ماه محبتت ولی تو این سیاهی روشنه امید دارم که دست تو مهر شفاعت بزنه (یا ثارالله حسین حسین حسین حسین) دل من تنگه واسه تو ای حریم باصفا کربلا دل من تنگه بذار بیام زیارتِ آقا، کربلا دل من تنگه چه دلگیره غروب جمعه ها کربلا دلم می گیره بدون روضه هم برای تو ای مولا دلم می گیره میاد از همه جا صدای تو ای مولا دلم می گیره دلم کرده چقد هوای تو ای مولا کاش خاک پای جُون تو، غلام سیاهت می شدم مث زهیرت آخرش، مست نگاهت می شدم تو لشکر تو مثل حُر، فدای راهت می شدم فدای عاشقای تو، که دل به شط خون زدن اونا که از خجالتت، با جون دادن در اومدن اونا که مثل خیمه هات، واسه تو سوختن بلدن (یا ثارالله حسین حسین حسین حسین) شاعر : میلاد عرفان پور
-
نوا - حسین وای
-
واحد - دریغا گل من علی اصغر که سوز عطش برده از هوشَت وضوکن ز خون گلوی خود شهادت، اذان گفته در گوشت به لرزه افتاده ای، به روی دست پدر تلظّی مکن بیش از این جان بابا تو آیینه ی احمدی، تویی نور چشمان من که جان می دهی روی دستان بابا لای لای لای لای / ای ناشکفته پرپر لای لای لای لای / طفل بریده حنجر لای لای لای لای / جانم علی اصغر (لای لای لای لای، جانم علی اصغر) به جایی رسیدم در این غربت که بر دست خسته تو را آرم فدای تو که با لب تشنه شدی عاقبت آخرین یارم سوی میدان می برم، تو را با چشم ترم سه شعبه ولی می دهد پاسخت را به روی گونه ببین، میامیزد اینچنین غریبانه خون تو و اشک بابا برگردانم / چگونه پیکرت را سرگردانم / جواب مادرت را سرگردانم / جواب مادرت را.. (لای لای لای لای، جانم علی اصغر) نظر کن به اطفال معصومی که چَشم انتظار دعا هستند به شام و عِراق و یمن امروز به خون چهره ها را حنا بستند غریبانه غرق خون، روی دست مادران ز بی رحمی حرمله ها گواهند چه خاموش است این جهان، خدایا این کودکان مگر کشتگان کدامین گناهند یابن الزهرا/ عجِّل علی ظهورِک مولا مولا / عجِّل علی ظهورِک بازآ بازآ / عجِّل علی ظهورِک (یابن الزهرا/ عجِّل علی ظهورِک) شاعر : میلاد عرفان پور و محمد مهدی سیار
-
زمزمه - ای تشنه ی یک قطره آب ـ ماهی آغوش رباب آتش مزن بر دلم بی طاقتم کرده لبت ـ می میرم از تاب و تبت از خنده ی آخرت رفتی خداحافظ تو ای شیرین زبان بیرون خیمه آمده تیر و کمان علی لای لای ، لای لای بر رحل دستان پدر ـ قرآن شدی زیبا پسر ای غنچه ی پرپرم تیری رسیده با شتاب ـ داده تو را سه جرعه آب وای از دل اصغرم من مادر غمدیده ی آواره ام ـ در اعتکاف دائم گهواره ام علی لای لای ، لای لای
تاکنون نظری ثبت نشده است.