- 470
- 1000
- 1000
- 1000
شب سی ام ماه رمضان 1400 - میثم مطیعی
مراسم شب سی ام ماه رمضان با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمزمه - الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ الغوث از کبر و تفرعن، الغوث از وسوسههای دنیا از آرزوی دور و دراز از حرص برای دنیا الغوث، از جنگ و جدل الغوث، از وزر و وبال از آرزوی دور و دراز از سرکشی فکر و خیال الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ الغوث الغوث از شهوت مال الغوث از شهوت جاه از معصیت چشم، الغوث از آتش سوزان نگاه از تهمت و غیبت، الغوث خلصنا، از زخم زبان العفو از جرم عیان الغوث از جرم نهان الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ الغوث الغوث، از قهر و غضب الغوث، از رنگ و ریا از لقمهی ناپاک حرام از غدهی بدخیم ربا الغوث از فتنهی خلق الغوث از توطئهها از وسوسهی انس و جن نومیدیِ از لطف خدا الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ الغوث الغوث، از هرچه دروغ از وعدهی بی جادادن خلصنا از تسلیم و الغوث، از وادادن الغوث الغوث از ترس از بندگی اهریمن از دلخوشی بیهوده بر وعدهی پوچ دشمن الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ الغوث یارب، غم آتش، غم در می سوزدمان دم همه دم خلصنا از هرچه نفاق خلصنا از هرچه ستم خلصنا از دل بستن بر هرچه به جز عشق علی خلصنا از دل دادن جز بر تو و نور ازلی ما را برهان همچون حر از شر یزیدان زمان الغوث، ای رب حسین ما را به شهیدان برسان الغوث الغوث الغوث از آتش دوزخ، الغوث شاعر : میلاد عرفانپور
-
زمزمه - رفیق مسجدی، رفیق هیئتی نفهمیدیم بودیم، غرق چه نعمتی حالا بیا بگیم، با آه حسرتی کاشکی که کربلا بودیم، شب زیارتی بهشت یه جائیه به اسم کربلا محل استحابت دعا تو خاکشه شفای ما، روزیم کنه خدا «حسین منو ببر به کربلا» الهی بالحسین، میخونم این شبا تا که منم بشم، آخر حاجتروا چی میشه عیدیِ یه ماه بندگی باشه پیاده رفتن از نجف به کربلا میریم، قدم قدم تا آسمون میریم، تا کربلا با آقامون میشیم، زائر صاحبالزمون اگه خدا بخواد «حسین منو ببر به کربلا» دیگه باید دلا، از غم رها بشه هر کی صداش زده حاجت روا بشه چند وقتیه ما هم، یه حاجتی داریم که اربعین کربلا، روزی ما بشه بیاید به رحمتش دل ما روشنه بیاید شب برات گرفتنه دعای خونوادهها، حسینی شدنه «حسین منو ببر به کربلا»
-
مناجات - ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است هله ای ماه! خدای من و تو الله است روز عید است و قنوت است و دعای من و تو اهل جود و جبروت است خدای من و تو کبریا و عظمت چیست؟ ردایش آری عفو و رحمت نمی از بحر عطایش آری و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد بسته شد پنجره عرشی راز رمضان الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش» دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی «بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی» دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلی «بحسین بن علیٍ بحسین بن علی» سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان! ای که از همدمی ات نرم شد این دل، رمضان الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز عیدی ام را بده و در گذر از آن امروز
تاکنون نظری ثبت نشده است.