- 143
- 1000
- 1000
- 1000
شب سوم ماه رمضان 1400 - میثم مطیعی
مراسم شب سوم ماه رمضان با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکست? من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهج? اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خستهام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظهای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم شبی به لطف علی میرسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم شاعر : محمد میرزایی بازرگانی
-
زمزمه - علی شور شیدایی من، نجف شهر رویایی من شکوه تماشایی من، تو تنهایی من دلتنگ ایوون طلای نجف هستم آقا من دل به اذن دخول حرم بستم آقا عهدی که بستم به جان تو نشکستم آقا به جان تو نشکستم آقا (یا مرتضی مرتضی مرتضی ای علی جان) مرام مدینه عجیبه، پر از مردم نانجیبه بمیرم که حیدر غریبه، که حیدر غریبه شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیمبر شهری که با نام زیبای او شد معطر دیگه نمی ده جواب سلامی به حیدر جواب سلامی به حیدر (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب مدینه شده روضه خون و پریشونه امشب روضه می خونه برای غروب مدینه می گه که اون روز یه نامردی از روی کینه طوری زده تا که چشمای مادر نبینه به والله غریبی همینه (یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان) شاعر : میلاد عرفان پور
-
روضه حضرت رقیه (س) - سلام بابا تو آسموونا دنبالت بودم اما تووی خرابه اومدی کنار ما صفا آوردی قدمت رو چشم بابا باباجونم یه دنیا حرف دارم باهات اما می خوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوسم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو تنهام نمی ذاری خیلی وقته که نگفتی «دوست دارم بابایی» چشات بسته اس خوبه نمی بینی بال و پرم سوخته خوبه نمی بینی که معجرم سوخته خوبه نمی بینی موی سرم سوخته چشات بسته اس نمی بینی نگاهشون چه سنگینه هر چشم ناپاکی ماها رو می بینه سیلی و تازیونه بهتر از اینه بابا ازت من یه سوال دارم میدونی کنیزی یعنی چی؟ کسی بهم نمیگه معنیشو میدونی کنیزی یعنی چی؟ «دوست دارم بابایی» شاعر : سید مهدی سرخان
-
زمینه - شب های جمعه می گیرم هواتو اشک غریبی می ریزم براتو بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه امون از غریبی، صبوری آه چه جوری بسازم با دوری شاه کرامت کجا تو کجا من؟ این کربلایت چه ها کرده با من اشکای زهرا تو صحرا برا تو شب های جمعه صبوری برا من بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه حرم باز پر از بوی سیبه آه خدایا حسینم غریبه
تاکنون نظری ثبت نشده است.