- 395
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم 1400 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب اول فاطمیه دوم با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
زمزمه - وقتی صدای در، میپیچه توو خونه حس میکنم، باز خونه رو، آتیش میسوزونه حس میکنم، افتاد رو خاک، مادر غریبونه اون روز شکست انگار توو کوچه، غرور من خیلی گریه کردیم با یادش، من و حسن آخه یه زن رو پیش بچهش، نمیزنن ای بی حیا ببند چشاتو پایین بیار اینجا صداتو از رو چادر بردار پاتو مادر نرو غریب بابا از بسترش پا شد، حالش که شد بهتر گفت بچه ها، پاشید بیایید، دنبال این مادر باید بریم، پیدا کنیم، واسه علی یاور راه افتادیم خونه به خونه، توو کوچهها در میزد با اون دست زخمیش، چه بی صدا میبستن درهاشونو مردم، به روی ما چقد قدش خمیده مادر صداش چقد بریده مادر چه کم شده امید مادر مادر نرو غریب بابا با دست لرزونش، میدوخت یه پیراهن با هر نخش، گریه میکرد، خیره میشد به من میگفت یه روز، این پیرهنو، با کینه میدزدن وقتی میدوخت اون پیراهن رو، خمیده بود خیلی از این مردم کنایه، شنیده بود هیچکس جز ما روی نیلی شو، ندیده بود این آخرا صدام که میکرد نگاش میشد پر از غم و درد میگفت امون از دست نامرد مادر نرو غریب بابا شاعر : رضا یزدانی
-
زمینه - یا حسن یا حسین می خوام بگم براتون تا سحر از باباتون باباتون علی مرد تمامه باباتون علی به همه امامه توی این شبا ذکر یا علی ذکر دعامه بابا تون علی کوه یقینه باباتون علی مظلوم ترینه باباتون علی برا فاطمه معنی دینه می خونن ارض و سما یا حیدر یا مرتضی یا حسن یا حسین می گم شبیه بارون از فاطمه براتون مادر شما مادر آبه مادر شما روح حجابه پناه همه تو شلوغیه روز حسابه مادر شما یک تنه مرده مادر شما دریای درده کی می دونه که زخم صورتش با من چه کرده این ذکر معظمه یازهرا یا فاطمه
-
واحد فارسی و عربی - مادر، آتیش گرفتم تا، دیدم تو رو تنها میون شعله های غم حتی، دیوار و در دارن، میسوزن از غصه کاشکی منم بمیرم منم آروم، با همین دستای، کوچیکم میریزم خاکای کوچه رو، رو هیزم شاید آتیش، شعلهور تر نشه، چون دارن میکُشن مادر خوبمو، این مردم پایان نداره دردم، دور سرت میگردم خونهت داره میسوزه، کاری برات نکردم «فدای تو، مادرم» زَهْرَهْ، هِجْمَوْا عَلَه دَارِچْ، شَبُّوا اللَّظَهْ بْبَابِچ، زهرا، به خانهات حمله کردند، درب خانهات را آتش زدند، وِ العَصْرَهْ کَانتْ مُوْلِمَهْ فشار [بین در و دیوار] دردناک بود زَهْرَهْ، وِ المُحسنِ اِتْسَگّطْ، وِ اِبْدَمّچِ اتْشَحّطْ زهرا، محسن سقط شد و به خونش رنگین شد، یِصْرَخْ یَیُمَّهْ فاطمه و مادرش فاطمه را صدا میزند اُوِ المسمارْ، خَرّگْ اَعْظَمْ صَدِرْ، و الضّلِعْ مِنْکِسِرْ، و میخ، عظیمترین مخزن حقایق را شکافت، استخوان دنده شکست، گِلّیْ وِیْنَ الصّبرْ، وِیْنَهْ وِیْنْ بگو چگونه صبر کنم؟ چگونه؟ اُوِ الکرّار گَیّدَوُهِ بْحَبِلْ، بِالیَدُ و بِالرِّجِلْ، با ریسمان، دست و پای حیدر را بستند، چِیِفَه آ تِحْتِمِلْ، اُمْ لِحسین آه، چگونه تحمل کند مادر حسین؟ نُوحِیْ یَزَهْرَهْ سْنِیْنْ، حامِیْ الحِمَهْ وِ الدّین یا زهرا، سالها مویه کن بر علی که حامی اسلام و دین است وِیْنَهْ یِسُوگُونَه وِیْن گُومِی یَمِّ الحُسین او را به کجا میبرند؟ ای مادر حسین! برخیز «یا فاطمهْ خْذَوْا عَلی» یا فاطمه، علی را بردند زهراءْ...ضَجّتْ لکِ الأملاکْ.. و اهتزّتِ الأفلاکْ.. زهرا، فرشتگان بر تو زاری کردند... و کهکشان ها به لرزه افتاد و الکونُ صارَ مُظْلِمَا و جهان تاریک شد زهراءْ.. البابُ محروقٌ... و الطفلُ مسحوقٌ... زهرا، درب سوخته است... و کودکت شهید شده و الصدرُ یَقْطُرُ دَمَا و از سینه، خون می جوشد آیا زهراءْ.. ما لهذا الوجودْ...بعدکِ مِن وجودْ... یا زهرا... این جهان... بعد از شما چه ارزشی دارد؟ إذ أُصیب العَمود... واویلاه در حالی که شما که ستون دین هستید را زدند... واویلاه آیا زهراءْ...قتلوا طفلَکِ...قصدوا قتلَکِ.. یا زهرا، کودک را کشتند... و قصد داشتند تو را بکشند هل نَسُوا أصلَکِ؟ واحزناه آیا اصالتت را فراموش کرده اند؟ وای ای از این غم و عندما حیدرْ، صُفِّدَ فی المَحْضَرْ و آنگاه که حیدر را به بند کشیده بودند
-
واحد عربی - حقاً.. من فاطمِ الزهرا.. یَستلهِمُ الفِکْرَا، مُسَلِّمَاً للعِتْرةِ واقعا... از فاطمه زهرا (س) الهام می گیرد و تسلیم عترت رسول خدا (ص) است یبقى.. "قاسم سلیمانی" ... قدوةَ إیمانی، و عَلَمَاً للأمةِ قاسم سلیمانی، همیشه الگوی ایمانم و عَلم امت باقی خواهد ماند به یسری...حبُّ آلِ الرسولْ...بالخصوصِ البتولْ... عشق آل رسول خدا (ص) به ویژه زهرای بتول (ص) در او جاری است. واضعاً ما تقولْ.. بالعینِ و آنچه می فرماید را با تمام وجود عمل می کند مدى العُمرِ، یخدمُ المؤمنین، یدفعُ الظالمین، همه عمر، به مؤمنان خدمت می کند و ظالمان را می راند هِمّةٌ لا تَلینْ... للدینِ همتی است که در راه دین سست نمی شود... قاسم سلیمانی، لیسَ لک ثانی قاسم سلیمانی، تو دومی نداری إنّکَ فی جَنَانی، واسمکَ فی لسانی تو در وجود منی... و نامت را برای همیشه بر زبان دارم. «یا ناصراً للولیْ» "ای یاور ولی"
-
واحد عربی - زَهْرَهْ، هِجْمَوْا عَلَه دَارِچْ، شَبُّوا اللَّظَهْ بْبَابِچ، زهرا، به خانهات حمله کردند، درب خانهات را آتش زدند، وِ العَصْرَهْ کَانتْ مُوْلِمَهْ فشار [بین در و دیوار] دردناک بود زَهْرَهْ، وِ المُحسنِ اِتْسَگّطْ، وِ اِبْدَمّچِ اتْشَحّطْ زهرا، محسن سقط شد و به خونش رنگین شد، یِصْرَخْ یَیُمَّهْ فاطمه و مادرش فاطمه را صدا میزند اُوِ المسمارْ، خَرّگْ اَعْظَمْ صَدِرْ، و الضّلِعْ مِنْکِسِرْ، و میخ، عظیمترین مخزن حقایق را شکافت، استخوان دنده شکست، گِلّیْ وِیْنَ الصّبرْ، وِیْنَهْ وِیْنْ بگو چگونه صبر کنم؟ چگونه؟ اُوِ الکرّار گَیّدَوُهِ بْحَبِلْ، بِالیَدُ و بِالرِّجِلْ، با ریسمان، دست و پای حیدر را بستند، چِیِفَه آ تِحْتِمِلْ، اُمْ لِحسین آه، چگونه تحمل کند مادر حسین؟ نُوحِیْ یَزَهْرَهْ سْنِیْنْ، حامِیْ الحِمَهْ وِ الدّین یا زهرا، سالها مویه کن بر علی که حامی اسلام و دین است وِیْنَهْ یِسُوگُونَه وِیْن گُومِی یَمِّ الحُسین او را به کجا میبرند؟ ای مادر حسین! برخیز «یا فاطمهْ خْذَوْا عَلی» یا فاطمه، علی را بردند زهراءْ...ضَجّتْ لکِ الأملاکْ.. و اهتزّتِ الأفلاکْ.. زهرا، فرشتگان بر تو زاری کردند... و کهکشان ها به لرزه افتاد و الکونُ صارَ مُظْلِمَا و جهان تاریک شد زهراءْ.. البابُ محروقٌ... و الطفلُ مسحوقٌ... زهرا، درب سوخته است... و کودکت شهید شده و الصدرُ یَقْطُرُ دَمَا و از سینه، خون می جوشد آیا زهراءْ.. ما لهذا الوجودْ...بعدکِ مِن وجودْ... یا زهرا... این جهان... بعد از شما چه ارزشی دارد؟ إذ أُصیب العَمود... واویلاه در حالی که شما که ستون دین هستید را زدند... واویلاه آیا زهراءْ...قتلوا طفلَکِ...قصدوا قتلَکِ.. یا زهرا، کودک را کشتند... و قصد داشتند تو را بکشند هل نَسُوا أصلَکِ؟ واحزناه آیا اصالتت را فراموش کرده اند؟ وای ای از این غم و عندما حیدرْ، صُفِّدَ فی المَحْضَرْ و آنگاه که حیدر را به بند کشیده بودند فی العرشِ بانَ الاثرْ، من عِظَمِ ما صَدَرْ از بزرگی این حادثه، اثرش در عرش طنین افکند فاطمُ أینَ علی؟! یا فاطمه، علی کجاست؟
تاکنون نظری ثبت نشده است.