- 308
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول 1400 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول با صدای میثم مطیعی، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - سر میگذارد آسمان بر آستانت غرقیم در دریای لطف بیکرانت محبوبتر از هر کسی نزد رسولی آغوش او همواره میشد میزبانت چون مادری دلسوز، مرهم مینشاندی بر زخم او با دستهای مهربانت نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر، تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت حق علی را غصب کردند و پس از آن انداختند آتش به جان آشیانت میسوختی در شعلههای کینههاشان آه از دلت آه از دل آتشفشانت... با دستهای بسته حیدر را که بردند با چشم خود انگار دیدی رفت جانت پشت سر حیدر خودت را میکشاندی آه از تن مجروح و از اشک روانت هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه ناگاه دیدی میرسد فصل خزانت پیچید در خانه برای آخرین بار بوی تنور داغ و بوی عطر نانت بانو تو حتی بعد از اینکه پر کشیدی بودی به فکر کودکان نیمهجانت بند کفن وا شد تو با مهری فراوان آغوش وا کردی به روی کودکانت شاعر : فاطمهمعصومه شریف
-
زمینه - من و این همه غم زهرا زهرا سپرم شده خم زهرا زهرا تویی بهونه ی اشک حسنین همیشگی شده گریه ی حسین کجایی ای زهرا کجایی ای زهرا رفتی از بر من زهرا زهرا گل پرپر من زهرا زهرا فِراق تو شده غصه ی دلم حلال کن علی و از تو خجلم حبیبه ی طاها کجایی ای زهرا غم ِ من بی حساب زهرا زهرا سلامم بی جواب زهرا زهرا ببین که گواه ِ غربتم اینه شده انیس من چاه مدینه واویلا وویلا کجایی ای زهرا
-
زمینه عربی - على الدارِ جاؤوا، و جَرّوا إمامی به خانهام آمدند، و امام مرا کشیدند و بردند و مَثکولَةً فی بابی، أرى الطِّفلَ دامی من در درگاه خانه عزادار شدهام، کودکم را در خون میبینم تَغَطّى جَنینی لیسَ کَکُلِّ الصِّغارِ جنینم را پوشاندم، نه مانند هر کودکی (که او را میپوشانند) تَغَطّى جَنینی یوماً بطَرفِ الخِمارِ آن روز، روزی بود که جنینم را با گوشه چادرم پوشاندم فی اللیالی شَعرتُ یَبکی صغیری شبها، احساس کردم که کودکم میگرید مهدُهُ قد غدا فی ضِلعی الکسیرِ گهوارهاش، پهلوی شکسته من شد «یا فاطمه الغریبه، واویلاه واویلاه» ای فاطمه غریب، واویلا علیٌّ غریباً، یُناجی البَتولَ علی غریب، با زهرایش مناجات میکند یاَ شمسَ الوجودِ أتُرى عَزَمتِ الرَّحیلَ ای خورشید وجود، آیا عزم سفر کردهای؟ فکیفَ سَأحیا وَحدی سِواکِ السِّنینَ چگونه بیتو و به تنهایی، سالها زندگی کنم؟ ألا فَامهِلینا لَیلَه ولا تَترُکینا یک شب به ما مهلت بده و ما را ترک مکن مِن عُیونی سکَبتُ ماءَ فِراقی از چشمانم، اشک فراق ریختم لیتَها بینَنا تُحیِیکِ المآقی کاش اشکی که از گوشه چشمم میریزد، تو را زنده کند «یا فاطمه الغریبه، واویلاه واویلاه» ای فاطمه غریب، واویلا علیٌّ وَداعاً، بِلیلِ الحَنینِ علی جان، در این شب ناله با تو وداع میکنم سَاُهدیکَ روحی أبَداً و باقی سنینی روحم و باقی عمرم را برای همیشه به تو هدیه میکنم سَأمضی و اَبقى معکم اُعانی البَلایا میروم، اما با شما مصیبتها را تحمل میکنم سأمضی و أحیا یوماً برکبِ السّبایا میروم، اما روزی به کنار کاروان اسیران باز میگردم فی الخَفاءِ اطوفُ فی الغاضریّه پنهانی در غاضریه (کربلا) حاضر میشوم أحجبُ الرأسَ کَی لا یُبکی رُقیّه سر را پنهان میکنم تا رقیه نگرید «یا فاطمه الغریبه، واویلاه واویلاه» ای فاطمه غریب، واویلا شاعر عربی : بنت الهدی الصغری
-
زمینه - تو راه رضایِ، خدا رو شناختی چه ساده چه محکم همهْ زندگیمونو ساختی نرو حیفه زهرا این خونه و زندگیمون دل بچهها رو توو این غریبی نسوزون ای پناهم، منو میکشه غم تو طاقتم، کم شده، از عمر کم تو «پشت و پناه حیدر، یازهرا یا زهرا» شاعر : محمدرضا رضایی
-
شور - دلخوشم، که دل به تو بستم دلخوشم، که عاشقت هستم پیش تو، چه خالیه دستم چقد خوبه که عشق تو سرنوشت منه چقد خوبه که با توام این بهشت منه بپذیر این خستهی راهو بپذیر این روی سیاهو بپذیر این غرق گناهو، مادرم تو دلم، غم تو رو دارم عشق تو، کرده گرفتارم تا ابد، بهت بدهکارم ببین عالمی واله شد از تحیر تو ببین آسمون ساکنه زیر چادر تو به من دل خسته نگاهی به پر بشکسته نگاهی به دخیل بسته نگاهی بپذیر این خستهی راهو بپذیر این روی سیاهو بپذیر این غرق گناهو، مادرم فاطمه شفیع فردامه علتِ بقای اسلامه مادرِ شهید گمنامه تو هر گوشهی این جهان صاحب حرمه اخه تو دل عاشقا خاک مادرمه فاطمه معنای حیاته فاطمه تفسیر صراطه فاطمه دریای نجاته بپذیر این خستهی راهو بپذیر این روی سیاهو بپذیر این غرق گناهو، مادرم شاعر: محمد رسولی
تاکنون نظری ثبت نشده است.