28 صفر - رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) - منصور ارضی، 96

روضه - مهربان با دل من یثرب بی عار نشد احدی مثل حسن بی کس و بی یار نشد پلک من بسته شد و خواب مغیره دیدم کسی از خواب خودش این همه بیدار نشد تا که سجاده کشیدم سرم خورد زمین بین آن جمع کسی یار من زار نشد منبری پیش رویم پشت علی بد می گفت کار من صبر شد و نوبت پیکار نشد دوستانم به من خسته مضل می گفتند آنچه شد با من از انصار ز اغیار نشد کوزه ی آب مرا زهر چرا پر کرده دیدی ای دل که دگر روزه ام افطار نشد قتلگاهم نه در این حجره که در آن کوچه ست قاتلم آتش آن زهر شرر بار نشد تشت را خوب ببینید میان این تشت هیچ جز روضه ی صدیقه پدیدار نشد من خجالت زده از قامت کوتاه شدم هر چه کردم نخورد پنجه به رخسار نشد خواستم تا که بلندش بکنم باز افتاد خواست تا تکیه کند هر چه به دیوار نشد

مناجات با امام زمان (عج) - گر چه به عمر من نیست یک روز طاعت از تو با این وجود هر دم دیدم کرامت از تو لایق نبودم اما لطف تو شاملم شد یک کربلا دوباره رفتم نیابت از تو حالا که من گرفتم بوی حسین زهرا عمری گدایی از من عمری عنایت از تو در ساحل نگاه چشم پر اشک خویشم یک استغاثه از من صدها اجابت از تو محرم نبودم اما دادی نشان کویت همچون رسول تو کم غرق محبت تو آیا فقط رفیقت فرزند مهزیار است ما را نمی رسد یک اذن زیارت از تو با این که کوه دردم دنبال تو بگردم گفتم ولی کشیدم خیلی خجالت از تو درد تو درد زهراست درد عجیب مولاست کی درد ما بگیرد یک ذره سبقت از تو ماییم و انتظارت دلهاست بی قرارت صبر و شکیب از ما اما حمایت از تو در روز بی کسی ما غیر تو را نداریم دست نیاز از ما دست شفاعت از تو جود کریم خواهیم فوز عظیم خواهیم پا در رکاب از ما فیض شهادت از تو