منو
ولادت حضرت اباالفضل (ع) 98 - منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

ولادت حضرت اباالفضل (ع) 98 - منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری

  • 4 تعداد قطعات
  • 15 دقیقه مدت قطعه
  • 428 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت حضرت اباالفضل (ع) با صدای منصور ارضی و ابوالفضل بختیاری، 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 15:06
    مدح - باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد نخل پر برکت توحید ثمردار شده نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده کهکشان های خداوند خبردارشده پدر خاکیِ افلاک پسردار شده صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد دست آب ور خود را چقدر می بوسد ابرویش جلوه‌ی ربّ است اُبُهَت دارد زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد نام او جامِ طهوری است که شربت دارد صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره پلک باران به تماشای نگاهش خیره آسمان خیره به چشمان تر این ماه است چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است رشته‌ ی وصلت عُشاق،نخ دامن او رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد دست عباس به دامان امام حسن است سند قلب اباالفضل به نام حسن است سالیانی است که درگیر مرام حسن است گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته کرم حضرت ساقی به برادر رفته
  • 7:50
    سرود - باد صبا خبر آورده ام بنین پسر آورده پسر نگو قمر آورده شب دلداره دل آقام ششاده چه علمداری خدا بهش داده شب گل خنده ام بنین اومده همه میگن امشب ماه به زمین اومده ابالفضل ای میر و سپهدار حسین ابالفضل ای ساقی و سردار حسین ابالفضل علمدار حسین رسیده باز شب مشتاقی راهی نمونده تا خدا باقی تشنه لبا اومده ساقی مثل پیغمبر طبیب دواره صورتش مثل حیدر کراره همه گفتن انگار شیر خدا اومده واسه حاجات ما گره گشا اومده شب دلداره دل آقام شده چه علمداری خدا بهش داده شب گلخنده ی ام بنین اومده همه امشب میگن ماه به زمین اومده ابوالفضل ای ساقی طفلان حسین ابوالفضل ای معرکه گردان حسین ابوالفضل ای جان حسین پهلوون عرب عباس دل می بره ادب عباس برادر زینبه عباس نگو دریا دل بگو اقیانوسه علی هی داره دستاشو می بوسه شد دلم روشن از شمس جمال قمر ارمنی هم می گه خونم حلالت قمر ابوالفضل ای میر و سپهدار حسین ابوالفضل ای ساقی و سردار حسین ابوالفضل علمدار حسین
  • 3:39
    سرود - بختیاری - آرامش یعنی زیر بارون بری دم ایوون بگن شده مجنون آرامش یعنی بزنی پر کجا دور دلبر کیه آقام حیدر به خدا آماده سربازیم جونمم ازم بگیره راضیم ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد خوشبختی یعنی که ارادت داری به ولایت خوشا به سعادت خوشبختی یعنی آقام حیدر نگات کنه بیشتر بهت بگه نوکر یا علی ذکر خداحافظیم جونمم ازم بگیره راضیم آرامش یعنی یه خیابون بازم زیر بارون یه دل دوتا ایوون آرامش یعنی یه زیارت بیام زیر سایت باشم تا قیامت اربعینا از قلم نندازیم جونمم ازم بگیری راضیم
  • 8:43
    مدح - بختیاری - خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت تمامِ شوکت خود را به شکلِ انسان ساخت به دستِ قدرتِ خود خلقتی شگفت آورد گرفت پرده زِ رویی جهان گلستان ساخت کشید قامتِ او را قیامتی برخاست برایِ غارتِ دلها سپاهِ مژگان ساخت زِ اوجِ شانه ی او آسمان به خاک اُفتاد برایِ هر سرِ زلفش دلی پریشان ساخت میانِ طاقِ دو اَبرویِ او گره انداخت از آن دوتیغِ گره خورده باد و طوفان ساخت خدا برای حماسه دلاوری آورد برای شیرِ خدا شیرِ دیگری آورد نسیمی از تو وزید و زمین شکوفا شد بهشت دربه درِ کوچه های دنیا شد برایِ آنکه به پایِ تو بال و پَر بزنند در ازدحامِ ملائک دوباره دعوا شد همان شبی که رسیدی مدینه یادش هست نگاه کردی و عالم پُر از مسیحا شد همان شبی که به گوشَت علی اذان میگفت بهشت غرقِ گُل از جلوه های زهرا شد تو آمدی و به این خانه شادی آوردی و با تو خنده به لبهای مجتبی? وا شد نگاه کن که تمامِ دلم طلا گردد که گَر اشاره کُنی خاک کیمیا گردد شُکوهِ چشمِ تو هوش از تبارِ گلها بُرد زلالِ آمدنت آبرویِ دریا بُرد شمایلی زِ تو یوسف شبی به خوابش دید حدیثِ رویِ تو گفت و دل از زُلیخا بُرد بهانه ی تو , به صحرا کشید مجنون را کشید عکس تو و دودمانِ لیلا بُرد قسم به جادویِ چشمانِ مستِ آهوها که گردِ راه تو صبر از تمامِ صحرا بُرد شکافت سینه ی امواجِ سهمگین را باز کسی که نامِ تو را در کنارِ دریا بُرد حرارتِ نَفَسَت کوه را کُنَد سِیلاب که جذبه هایِ دَمَت رونق از مسیحا بُرد شبی نیامده بی عطرِ سفره یِ سبزت که دستهایِ تو میراثِ مرتضی را بُرد قسم به مشک , قسم بر دلت که بی همتاست خوشا به حالِ تو آقا که مادرت زهراست شرابِ کُهنه نوایِ تو در سَبو دارد بخوان که با تو مناجات رنگ و بو دارد برای آنکه زَنَد بوسه بینِ اَبرویت رکابِ پایِ تو را زینب آرزو دارد هنوز مالکِ اشتر زِ نازِ ضربَتِ تو میانِ عرصه یِ صفین گفتگو دارد میانِ معرکه وقتی سوار می آید صدایِ هلهله یِ ذوالفقار می آید رسید نوبت رزمش رسید طوفانش زمین به لرزه زمان در شگفتِ مِیدانش گرفت پایِ رکاب و نشست بر مرکب دوباره زَهره ی شیران درید چشمانش نیامده همگان قبرِ خویش را کَندند نیامده همه ی دشت شد به فرمانش خدا بخیر کند زد گره به اَبروها خدا بخیر کند از دو تیغِ بُرانش همانکه سینه ستبر آمده برای نبرد همانکه حضرتِ حیدر شده ثنا خوانش شاعر : حسن لطفی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی