منو
13 جمادی الثانی، وفات حضرت ام البنین (ع)، حاج سعید حدادیان و محمدحسین حدادیان

13 جمادی الثانی، وفات حضرت ام البنین (ع)، حاج سعید حدادیان و محمدحسین حدادیان

  • 3 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 458 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت وفات حضرت ام البنین (ع) با مرثیه خوانی حاج سعید حدادیان و محمدحسین حدادیان،‌سال 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:05
    چقدر از شرم و حیا شدم آبحسن مرا نمونده مادر خطابمُردم از این عزت و این احترامحسین کرده پیش پایم قیاماگر مرا علم لدن بر لب استمعلم خانگیم زینب است**من که به پای خود بقیع نرفتمبهر رضای خود بقیع نرفتمحسن،‌ حسینیه به پا کرده استبقیع را کرب و بلا کرده استروح حسن گفت کنارم بمانبرای من از پسرانت بخوانکنیز ذریه ی زهرا شدمعزیز در عالم بالا شدمهمیشه خاکسار این خانه امکنیز جان نثار این خانه امنه مثل فضه، ‌نه شبیه اسماءکه رتبه دارم از نگاه زهرامعجزه ی فضه اگر مائده استگر چه همه رحت و پر فایده استفضه اگر به بزم حق شمع شدسفره ی او پهن شد و جمع شدمعجزه ی من علوی، فاطمیسشبیه قرآن خدا دائمیسبس که نظر کرده زهرا شدهصاحب معجزات عیسی شدهمعجزه ی من پسرم اباالفضلروز جزا تاج سرم اباالفضلسوختم از غم علی مظلومبه محضر زینب و ام کلثومز محضر فاطمه شرمنده امداغ حسن دیده امو و زنده امدامن من دامنه ی کوثر استمهد علی اکبر و اصغر استگر چه ابالفضل سفر رفته استدر دل طوفان خطر رفته استبیشتر از همه اگه مضطرم تشنه ی دیدار علی اصغرممرگ به نیرنگ بنی امیهکجاست دردانه من رقیه
  • 4:03
    دیگه خواسته ای ندارم از خدامن فقط یه آرزو دارم همینتو بقیع یه سقا خونه بسازیمسر قبر ام البنینگفتی تا اون روزی کهقبر زهرا پیدا شهقبر من باید مثل فاطمه خاکی باشهاه مددی ام البنینهر چی گفتن پسرات کشته شدنباز می پرسه از حسینم چه خبریه اشاره برای گریه کافیهکی دیده ام البنین بی پسرمی ریزه اشک ماتم میخونه با شور و شینآخرش شد عباسم بلا گردون حسیناه مددی ام البنینکاش دروغ باشه که میگن پسرمبا سر از رو مرکب افتادی زمینتا دیدن دیگه کلاخود نداریبه سرت زدن عمود آهنیتورو به نخلی بستن که سر اومد صبر توچی شد اون قد رعناچه کوچیکه قبر تواه مددی ام البنین
  • 4:49
    نبی فریاد زد بر عالم و آدم مسلم شدعلی ابن ابیطالب ولی الله اعظم شدبرای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیستشهادت میدهم جز او امیرالمومنینی نیستقسم به روز یمت یرنیمی میرم تا ببینم روی تومیفته گردنت خونم آقاچون میشه قاتلم ابروی توسنگینی اعمالم، روزی ده هر سالمای حضرت عین الله، ای شاهد احوالمای ساقی محشر تو ، پیمانه و ساغر تواسدالله الغالب، جنگاور و صفدر توشیر غضنفری، ساقی کوثریاول و آخری، حضرت حیدریمولا علی مولا علیساقی ساقی علم بالا عباسدر اوج آسمان پرچم داریای عشقت تا ابد در دل جاریدر قلبم نهری از علقم داریجانم چه علمداری، می آیی و دم داریحیدر به تو می نازد، از بس که جنم داریای سید و سر لشکر، ای محشر در محشرهمرزم تو در میدان، شهزاده علی اکبریا ابوفاضل ، یا ابوفاضل***صفین اومد به یادم روزی که سیزده سالت بود اما جنگیدیصد دل از مالک اشتر بردیوقتی که مثل مولا جنگیدیروز از پی شب می رفت، ابرو به غضب می رفتتو به جلو می رفتی، دشمن به عقب می رفتضربت همه کاری بود، خون بود که جاری بودصدها بدن بی سر، همواره فراری بودابرویت ذوالفقار، دشمنت تار و ماراز ضربات تو، لشگر گفت الفراریا ابوفاضل، یا ابوفاضلمنزل به منزل از روی ناقه اظهار خشم و بی زاری کرده زینب بعد از غروب عاشورا جای عباس علمداری کرده مردانه قدم می زد افسانه رقم می زد از نهضت عاشورا بی واهمه دم می زد احیا گر عاشورا پیغمبر عاشورا حامی لوای دین در سنگر عاشورا جانم زینب

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی