- 44
- 1000
- 1000
- 1000
میتوانند گرفتار و پریشان باشند
مدیحه سرایی ولادت حضرت معصومه (س) با صدای حنیف طاهری، 1399
میتوانند گرفتار و پریشان باشند
بی رمق خسته دل و بی سَر و سامان باشند
میتوانند بیابان به بیابان بروند
از سرابی به سرابی پی باران باشند
میتوانند به سرگرمی دنیا برسند
غرق دلشوره میدان و خیابان باشند
میتوانند پس از دلزدگی های زیاد
سوی قم آمده و دست به دامان باشند
دستهایی که به دیوار حَرم رو بزنند
چه مسیحی چه کلیمی چه مسلمان باشند
در کَرَمخانهی بانوی کَرَم ممکن نیست
بتوانند گرفتار و پریشان باشند
ناگزیرند به خاک حَرَمش سجده کنند
عالمانی که پیِ قلهی عرفان باشند
او عقیله است و شفیعه است و کریمهاست وشفاست
بر درش خوب و بدِ خَلق فراوان باشند
قم نشان داد به دنیا که وجودِ همه را
عشق آباد کند گرچه بیابان باشد
عشق میخواست که شمس و قمر از مشهد و قم
سایهی رویِ سَرِ مردم ایران باشند
در حَرم حرف بزن، او که نگاهی بکند
در و دیوار و زمین گوش به فرمان باشند
ای واجب السلام، سلام عرض میکنم
وی فاطمی مقام، سلام عرض میکنم
الهام بخش سیرهی عرفانیام سلام
محکمترین دلیل مسلمانیام سلام
باران عشقی و به کویر قم آمدی
ایران به انعکاس غدیر خُم آمدی
الطاف هر نگاه مسیحت نگفتنیاست
آرامش کنار ضریحت نگفتنیاست
بالا سَر ضریح تو را عرش دانَمَش
محراب حضرت ولی عصر خوانَمَش
عرش خدا شمایل ایوان آینه
فردوس ما مقابل ایوان آینه
هرچه مریض در حَرمت دست بر دعاست
در آسمان مرقدتان بارش شفاست
گفتند اهل معرفتت را عذاب نیست
ارواح در جوار شما را حساب نیست
پس مستی ولایت اگر هست خُم یکیست
با وادی السَّلام نجف، خاک قم یکیست
این سرزمین مقدس اگر هست از شماست
جولانگاه سلطنت حضرت رضاست
در طوس جلال کبریا میبینم
بی پرده تجلی خدا میبینم
در کفش کَنِ حَریم پور موسی
موسیِ کلیم با عصا میبینم
از مدینه تا خراسان کعبه دنبال تو بود
مَرو را کردی مدینه، طوس را بیتالحرام
ای شبستان همیشه ای نماز دائمی
ای خُمِستان مداوم ای بهشت مستدام
در خراسان خور اگر آسان برآید کار توست
ماه با شوق تماشای تو میآید به بام
باد و بارانند فراشان صحنت روز و شب
ماه و خورشیدند دربانان کویت صبح و شام
از خلافت ها خلافی ماند و خُلفِ وعدهای
کو معاویه؟ کجا رفتند مامون و هشام؟
کس نمیپرسد که بغدادا کجا شد مُعتَضِد
کس نمیپرسد هشامی داشتی ای شهر شام
قرن ها بگذشت و جمع عاشقان اینجاست جمع
روز و شب برپاست بزم خاص و بزم عام
کیستم من تا شهیدان تو را باشم مُرید؟
کیستم من تا غلامان تو را باشم غلام؟
یا علی موسی الرضا دست من و دامان تو
ما تو را داریم تنها، اَلسَّلامُ و وَالسَّلام
هر زمان اسیر و مست
زِ جرعهی بادهی نام توام
شاه عالمم که من
غلامِ غلامِ غلام توام
من مِهر ولا دارم
گر بار خطا دارم
در روز قیامت هم
شادم که رضا دارم
علی علی علی موسی الرضا
روشنی شمس و مَه
زِ آجر گنبد زرد رضاست
صحن با صفای او
مدینه و مکه و کرببلاست
بندهی گدا کجا
که شامل لطف رضا بشود؟
عبد بی حیا کجا
که زائر کرببلا بشود؟
خجلت زدهام کردی
از بس که کَرَم کردی
از لطف گدایت را
راهی حَرم کردی
علی علی علی موسی الرضا
میتوانند گرفتار و پریشان باشند
بی رمق خسته دل و بی سَر و سامان باشند
میتوانند بیابان به بیابان بروند
از سرابی به سرابی پی باران باشند
میتوانند به سرگرمی دنیا برسند
غرق دلشوره میدان و خیابان باشند
میتوانند پس از دلزدگی های زیاد
سوی قم آمده و دست به دامان باشند
دستهایی که به دیوار حَرم رو بزنند
چه مسیحی چه کلیمی چه مسلمان باشند
در کَرَمخانهی بانوی کَرَم ممکن نیست
بتوانند گرفتار و پریشان باشند
ناگزیرند به خاک حَرَمش سجده کنند
عالمانی که پیِ قلهی عرفان باشند
او عقیله است و شفیعه است و کریمهاست وشفاست
بر درش خوب و بدِ خَلق فراوان باشند
قم نشان داد به دنیا که وجودِ همه را
عشق آباد کند گرچه بیابان باشد
عشق میخواست که شمس و قمر از مشهد و قم
سایهی رویِ سَرِ مردم ایران باشند
در حَرم حرف بزن، او که نگاهی بکند
در و دیوار و زمین گوش به فرمان باشند
ای واجب السلام، سلام عرض میکنم
وی فاطمی مقام، سلام عرض میکنم
الهام بخش سیرهی عرفانیام سلام
محکمترین دلیل مسلمانیام سلام
باران عشقی و به کویر قم آمدی
ایران به انعکاس غدیر خُم آمدی
الطاف هر نگاه مسیحت نگفتنیاست
آرامش کنار ضریحت نگفتنیاست
بالا سَر ضریح تو را عرش دانَمَش
محراب حضرت ولی عصر خوانَمَش
عرش خدا شمایل ایوان آینه
فردوس ما مقابل ایوان آینه
هرچه مریض در حَرمت دست بر دعاست
در آسمان مرقدتان بارش شفاست
گفتند اهل معرفتت را عذاب نیست
ارواح در جوار شما را حساب نیست
پس مستی ولایت اگر هست خُم یکیست
با وادی السَّلام نجف، خاک قم یکیست
این سرزمین مقدس اگر هست از شماست
جولانگاه سلطنت حضرت رضاست
در طوس جلال کبریا میبینم
بی پرده تجلی خدا میبینم
در کفش کَنِ حَریم پور موسی
موسیِ کلیم با عصا میبینم
از مدینه تا خراسان کعبه دنبال تو بود
مَرو را کردی مدینه، طوس را بیتالحرام
ای شبستان همیشه ای نماز دائمی
ای خُمِستان مداوم ای بهشت مستدام
در خراسان خور اگر آسان برآید کار توست
ماه با شوق تماشای تو میآید به بام
باد و بارانند فراشان صحنت روز و شب
ماه و خورشیدند دربانان کویت صبح و شام
از خلافت ها خلافی ماند و خُلفِ وعدهای
کو معاویه؟ کجا رفتند مامون و هشام؟
کس نمیپرسد که بغدادا کجا شد مُعتَضِد
کس نمیپرسد هشامی داشتی ای شهر شام
قرن ها بگذشت و جمع عاشقان اینجاست جمع
روز و شب برپاست بزم خاص و بزم عام
کیستم من تا شهیدان تو را باشم مُرید؟
کیستم من تا غلامان تو را باشم غلام؟
یا علی موسی الرضا دست من و دامان تو
ما تو را داریم تنها، اَلسَّلامُ و وَالسَّلام
هر زمان اسیر و مست
زِ جرعهی بادهی نام توام
شاه عالمم که من
غلامِ غلامِ غلام توام
من مِهر ولا دارم
گر بار خطا دارم
در روز قیامت هم
شادم که رضا دارم
علی علی علی موسی الرضا
روشنی شمس و مَه
زِ آجر گنبد زرد رضاست
صحن با صفای او
مدینه و مکه و کرببلاست
بندهی گدا کجا
که شامل لطف رضا بشود؟
عبد بی حیا کجا
که زائر کرببلا بشود؟
خجلت زدهام کردی
از بس که کَرَم کردی
از لطف گدایت را
راهی حَرم کردی
علی علی علی موسی الرضا
تاکنون نظری ثبت نشده است.