- 16
- 1000
- 1000
- 1000
موسای قصه های من آقای طورها
مرثیه خوانی شهادت امام کاظم (ع) با صدای حنیف طاهری، 1402
موسای قصه های من آقای طورها
ای برق چشم های تو خورشید نورها
نور تو در نگاه خلایق نشسته است
تنها ندیده اند تورا دیده کورها
تنهاامید روضه مادربزرگها
تنها صدای ناله و اوای گورها
ما با وجود نام شما قد کشیده ایم
باب الحوائج از ازل و تا به دورها
اقا اصالتا" که سلیمان ما تویی
حالا شدی اسیر خیالات مورها
خورشید هم اجازه داخل شدن نداشت
در محبس تو محبس مهتاب و هورها
داوودها به صوت شما گریه میکنند
خیس است ایههای خدا در زبورها
هارون زندگی تو قارون قصه هاست
موسی اسیر مانده میان شرورها
با تازیانه بر تن تو خط نوشته اند
قربانی وقاحت جمع جسورها
این روزها به مادر خود گریه میکنی
اشکی عجیب گریه چشم غیورها
سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا
پس گریه میکنی تو به یاد تنورها
هرجا که سر گذاشت برآن ریگهای داغ
از تاب رفت و باز به جای دگر گذاشت
موسای قصه های من آقای طورها
ای برق چشم های تو خورشید نورها
نور تو در نگاه خلایق نشسته است
تنها ندیده اند تورا دیده کورها
تنهاامید روضه مادربزرگها
تنها صدای ناله و اوای گورها
ما با وجود نام شما قد کشیده ایم
باب الحوائج از ازل و تا به دورها
اقا اصالتا" که سلیمان ما تویی
حالا شدی اسیر خیالات مورها
خورشید هم اجازه داخل شدن نداشت
در محبس تو محبس مهتاب و هورها
داوودها به صوت شما گریه میکنند
خیس است ایههای خدا در زبورها
هارون زندگی تو قارون قصه هاست
موسی اسیر مانده میان شرورها
با تازیانه بر تن تو خط نوشته اند
قربانی وقاحت جمع جسورها
این روزها به مادر خود گریه میکنی
اشکی عجیب گریه چشم غیورها
سرد است قتلگاه تو برعکس کربلا
پس گریه میکنی تو به یاد تنورها
هرجا که سر گذاشت برآن ریگهای داغ
از تاب رفت و باز به جای دگر گذاشت
تاکنون نظری ثبت نشده است.