منو
چو آفتاب رُخت را غبار ابر گرفت

چو آفتاب رُخت را غبار ابر گرفت

  • 1 تعداد قطعات
  • 23 دقیقه مدت قطعه
  • 5 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب پنجم فاطمیه اول، با صدای حنیف طاهری، 1403

چو آفتاب رُخت را غبار ابر گرفت
شکوه نام علی غربتی ستبر گرفت
جهان و کُن فیکونش در اختیار تو بود
عدو چگونه فدک را ز تو به جبر گرفت؟
خمید قامت او زیر بار اندوهت
اگرچه دست علی را عصای صبر گرفت
پدر به دیدن تو تا بهشت صبر نکرد
تو را ز دست علی در میان قبر گرفت
تمام غربت خود را گریست در دل چاه که تا همیشه دل چاه مثل ابر گرفت


به زیر نور کمی از هلال نازک ماه
برای غسل علی آب می‌کشید از چاه
بیایید برای آخرین بار سر بذارید به رو شونه‌اش
بیایید به کاری دم آخر گلای بوسه روی گونه‌اش
می‌دونم این روز‌ها شما هم، شبیه من به غم اسیرید
بیایید برای آخرین بار مادر و توو بغل بگیرید
گریه کنید که غسل مادر باید شبونه باشه انگار
بیایید که تشییع جنازه‌اش، باید تو خونه باشه انگار
***
قسمت اینه که توو مدینه، هیچ‌کسی دردمو نفهمه
بیایید کمک بدید به بابا هیچ‌کسی غمو نفهمه
نمی‌دونم که بعد زهرا چه جوری ما زنده بمونیم
برا تن پر از کبودیش بیایید باهم روضه بخونیم
بیایید باهم زبون بگیریم، برای زخم روی ابروش
الهی که بمیره حیدر برا ورم‌های رو بازوش
بیا حسن عزیز بابا بذار رو دامنش سرت رو
بیا که خاک کنیم کنارش، گوشواره‌های مادرت رو
زینب من بیا عزیزم بوسه بزن به روی دستاش
یادته مادر می‌گفت که: شبا مراقب حسین باش
یادته که شبای آخر چندتا دونه کفن بهت داد
برا غریبیه حسینش یه کهنه پیرهن بهت داد
چقدر ناله زدی بهر دست بسته شده
ولی نگفتی از این پهلوی شکسته شده

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 23:49

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی