- 57
- 1000
- 1000
- 1000
ظهر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم 92 - محمود کریمی
مرثیه خوانی ظهر شهادت حضرت فاطمه (س) فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1392
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - میان بستری و بستر از نفس افتاد نفس نزن که علی آخر از نفس افتاد جواب گریه طفلان کوچکم با کیست چگونه ناله زنم مادر از نفس افتاد دو جرعه آب نخورده به سرفه افتادی حسین گفت به چشم تر از نفس افتادی دوباره شب نشده رو به قبله خوابیدی مزن به پیش حسن پرپر از نفس افتادی به جای ساخت گهواره گرم تابوتم برای تو نه خودم حیدر از نفس افتاده من از تبانی گلچین و خار فهمیدم شکست ساقه و نیلوفر از نفس افتاد هنوز می شنوم ناله ات که میگفتی مزن که محسن من دیگر از نفس افتاد به قصد کشت تو را می زدند من دیدم که قاتل تو به پشت در از نفس افتاد ...
-
زمینه - پیش ما گریه میکنی بانو در دعا گریه می کنی بانو من برای دل تو می گریم تو چرا گریه می کنی بانو بعد از ان قصه تا که می گویم مجتبی گریه می کنی بانو بعد نیشه و کنایه مردم بی صدا گریه می کنی بانو سایه بان غمت که ویران شد پس کجا گریه می کنی بانو بی هوا چون تو را زدند بی بی بی هوا گریه می کنی بانو چهره پنهان مکن که می دانم به خدا گریه می کنی نه فقط در کنار این مردم کربلا گریه می کنی بانو بیش از این سوختن نمی خواهم گریه بر خویشتن نمی خواهم مدهزحمت به بازویت مادر به خدا پیروهن نمی خواهم درد داری تو استراحت کن نیمه شب اب من نمی خواهم فکر عریانی مرا کم کن غرق در خون کفن نمی خواهم وقت قتلم نیا سوی گودال وقت کشته شدن نمی خواهم تو ببینی که شمر می اید از تو بر سر زدن نمی خواهم روی تو سایه ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی خواهم صلی الله علی الباکین علی الحسین
-
واحد - بگشودی عاقبت گره ی معجر مرا دیدی نشان پیری و موی سر مرا دیدی تمام آنچه نشانت نداده ام ناگفته های سوخته ی حنجر مرا آثار آن حجوم که با تیغ در غلاف دستی شکسته ساقه ی نیلوفر مرا امشب کبودی بدنم فاش می کند راز وصیت سحر آخر مرا با اینکه راحتی که دهن باز کرده است جان می دهی که غسل دهی پیکر مرا تنهاتر از همیشه به اکراه می بری از آشیانه سوخته خاکستر مرا بر روی دست می بری از بس سبک شدم تا پای قبر این بدن لاغر مرا شبیهه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوان شهر خمیدن به تو نمی آید فقط بلند مشو که زود می اُفتی بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد چه کردند؟ شنیدن به تو نمی آید تکان نخور نفس سینه جابه جا نشود نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید
-
واحد - بر این همه کبودی و خراش گریه کن علی یواش گریه کن علی تو را به جان من فقط یواش گریه کن علی گره ز کار فاطمه به گریه وا نمی شود ولی به حکم عاشقی براش گریه کن علی یواش گریه کن علی به خنده وا نشد اگر لبان سرخ محسنت کنار گاهواره اش به جاش گریه کن علی یواش گریه کن علی مگر نیست بین شان نمک شناس واقعی به زخم چاهشان نمک بپاش گریه کن علی یواش گریه کن علی نگه ندار در گلو یواش گریه کن علی بغض دلت مبر فرو یواش گریه کن علی شبیه من پسر عمو نباش گریه کن علی
-
شور - این نفس آخر گریه نکن مادر اشک چشات رنگ نیلوفر با این بال و پر خونی امشب دیگه نیمه جونی حال منو نمیدونی، مادر وای که شبم تاره حال دلم زاره وای که چقدر داغت دشواره بابا تابوتو میسازه قلبم خودشو میبازه وای از تشییع جنازه، مادر چشم ترت میسوزه بال و پرت میسوزه خاکسترت میسوزه، میسوزه شب اومده میدونم وقتش شده میدونم حالت بده میدونم، میدونم خونه چه دلگیره حالا دیگه دیره دختر تو داره میمیره غصهات حسن و حسینه حرفات با من و حسینه حرف کفن حسینه، مادر میافته از پا حسین میمونم با حسین با من بگو یا حسین یا حسین
-
مناجات - نکشد کس کمان عشق به زور عشق شاه همه سلاطین است بیرخت همه دین من کفر است با رخت کفر من همه دین است بنوازی و بس بیازاری آخر ای دوست این چه آیین است ؟
تاکنون نظری ثبت نشده است.