- 27
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه دوم 92 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب چهارم فاطمیه دوم با صدای محمود کریمی، 1392
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
غزل امام زمان (عج) - کم می خوریم غصه دنیای بی تو را با این که می کشیم نفس های بی تو را امروز هم بدون تو بر ما گذشت کاش فکری کنیم غربت فردای بی تو را شرمنده ایم از این که نهادیم روز و شب بر بستر زمین سر تنهای بی تو را ما هر چه می کشیم از این بی تو بودنست با گریه پر کنیم مگر جای بی تو را جز در میان روضه و هیئت بگو کجا خرجش کنیم دیده و دریای بی تو را خواندیم از زبان تو ای وای مادرم آتش زدیم روضه زهرای بی تو را نشسته ام که بگریم به پشت در مادر که خیس گریه شوم مثل هر سحر مادر دوباره فاطمیه باز هم به چشمانم میان روضه شده سرخ و سرخ تر مادر هنوز بوی تو را می دهد مدینه ببین دوباره سر زدم من به این گذر مادر دوباره بر سر خاکت رسیده ام خاکی دوباره دامن من شد پر از جگر مادر برای آمدنم باز هم دعایی کن دعا نما که بیایم از این سفر مادر به انتظار ظهورم به انتظار قیام بخوان دعای فرج را به چشم تر مادر به انتظار ظهورم که انتقامت را بگیرم عاقبت از آن چهل نفر مادر www.Mohjat.net
-
روضه - یکی که خنده به حالت ز داغ بابا زد همان که برد برای همه خبر مادر یکی یکی همگی آمدند در کوچه برای کشتن این جان مختصر مادر یکی رسید ولی پشته های هیزم را یکی دوید کند خانه شعله ور مادر یکی شکست در و مابقی گذر کردند یکی گذشت بقیه ز پشت سر مادر یکی نشست غلافش به دست بی رمقت یکی نگفت نزن تازیانه بر مادر یکی عموی مرا محسن تو را می کشت که بر دل تو گذارد غم پسر مادر یکی برای کشاندن طناب می اورد یکی شکست علی را هم از کمر مادر یکی که روی تو را بین کوچه نیلی کرد همان که راه گرفتت در آن گذر مادر
-
زمینه - شب اومده می دونم وقتش شده می دونم حالت بده می دونم می دونم این نفس آخر گریه نکن مادر اشک چشات رنگ نیلوفر با این بال و پر خونی امشب دیگه نیمه جونی حال من و نمی دونی مادر وای که شبم تاره حال دلم زاره وای که چقدر داغت دشواره بابا تابوت و می سازه قلبم خوش و می بازه وای از تشییع جنازه مادر چشم ترت می سوزه بال و پرت می سوزه خاکسترس می سوزه می سوزه خون چه دلگیره حالا دیگه دیره دختر تو داره میمیره غصت حسن و حسینه حرفات با من و حسینه حرفت کفن و حسینه مادر می افته از پا حسین من می مونم بی حسین با من بگو یا حسین یا حسین
-
شور - حسین حسین حسین بیش از این سوختن نمی خواهم گریه بر خویشتن نمی خواهم مده زحمت به بازویت مادر به خدا پیروهن نمی خواهم درد داری تو استراحت کن نیمه شب اب من نمی خواهم ای که غم دیده از وطن هستی بعد از این من وطن نمی خواهم فکر عریانی مرا کم کن غرق در خون کفن نمی خواهم وقت قتلم نیا سوی گودال وقت کشته شدن نمی خواهم تو ببینی که شمر می اید از تو بر سر زدن نمی خواهم روی تو سایه ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی خواهم روز و شب درد کشیدی بدنت خوب نشد تا سحر آب شدی زخم تنت خوب نشد لاله های به روی پیرهنت خوب نشد جگرت سوخت ولی سوختنت خوب نشد آینه بودی و یکباره ترک خوردی تو من بمیرم سر من بود کتک خوردی تو ضربه ای خورد به در ، پیکرت افتاد زمین تا تو خوردی به زمین دخترت افتاد زمین اشک از گوشه ی چشم تَرَت افتاد زمین چادرت پاره شد و از سرت افتاد زمین بوتراب تو که بی تاب شود حق دارد پدر خاک اگر آب شود حق دارد روزگار من اگر بر تو غم اندوخت ببخش رنگ رخسار تو را باز برافروخت ببخش گیسویت در وسط خانه اگر سوخت ببخش سینه ات را نوک مسمار به در دوخت ببخش
-
واحد - شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید خودت بگو که مگر چند سال داری تو جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید فقط بلند مشو چون که زود می افتی بدون بال پریدن به تو نمی آید تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد نفس بلند کشیدن به تو نمی آید بمان که دخترمان را خودت عروس کنی به آرزو نرسیدن به تو نمی آید چه با دو دست رئوفانه ات ، چه با یک دست بباف پیرهنت را، حسین منتظر است
-
تک - بر این همه کبودی و خراش گریه کن علی تو را به جان من فقط یواش گریه کن علی گره ز کار فاطمه به گریه وا نمی شود ولی به حکم عاشقی براش گریه کن علی به خنده وا نشد اگر لبان سرخ محسنت کنار گاهواره اش به جاش گریه من علی مگرد نیست بینشان نمک شناس واقعی به زخم چاهشان نمک بپاش گریه کن علی نگه ندار در گلو یواش گریه کن علی نریز در دلت فرو یواش گریه کن علی شبیه من پسر عمو نباش گریه کن علی
-
دودمه - برین همه کبودی و خراش گریه کن علی تو را به جان فاطمه یواش گریه کن علی
-
ذکر - شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود سلطان سخا و کرم و جود علی بود
تاکنون نظری ثبت نشده است.