منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه اول 1403 - محمود کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه اول 1403 - محمود کریمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 45 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه اول با صدای محمود کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:29
    مدح - عشقم اگر علی‌ست؛ سر دارم آرزوست من سرگذشت میثم تمّارم آرزوست خرما فروختن بشود کارم آرزوست رسوا شدن میانه‌ی بازارم آرزوست بالای دار از تو زنم جار؛ یا علی گاهی علی نشسته به‌جای خدای خود گاهی خداست جای شه لافتای خود در تو نگاه کرده خدا رونماى خود هنگام خلقت همه‌ی بنده‌هاى خود فرموده است اوّل گفتار؛ یا على هرکس‌که دید اوج تو را بال‌وپر فروخت نهج‌البلاغه از نمک تو، شکر فروخت آن‌قدر غمزه‌های نگاهت، نظر فروخت هرکس که دید سر به جنون زد؛ جگر فروخت عشّاق را تویی تو خریدار؛ یا على پر می‌دهیم مرغ دل خویش تا نجف کنج ضریح، گوشه‌ی ایوان‌طلا نجف پر شد قنوت هرشبم از ذکر یا نجف من سال‌هاست خواسته‌ام از خدا، نجف خواندم دعای وصل تو بسیار؛ یا علی سر می‌دهم سروشِ نجف روزی‌ام کنید ابر گناه‌پوشِ نجف، روزی‌ام کنید هستم پیاله‌نوشِ نجف؛ روزی‌ام کنید دیدار می‌فروشِ نجف، روزی‌ام کنید پس تا نجف بگو صدوده‌بار، یا على در این مسیر، دیده‌ی گریان مقرّب است در صحن شاه، ریگ بیابان مقرّب است در خانه‌ای که کلب نگهبان، مقرّب است زانو زدن مقابل ایوان، مقرّب است پس سجده می‌کنم به تو این‌بار، یا علی گرچه برات ، مالک‌اشتر نمی‌شویم مقداد نیستیم؛ ابوذر نمی‌شویم سلمان نبوده، محرِم این در نمی‌شویم امّا تویی همیشه مددکار؛ یا علی توحید محض؛ باعث ایجاد، حیدر است بالای عرش، افضل اوراد، حیدر است آن‌کس که جام، دست نبی داد حیدر است زهرا، عروس خانه و داماد، حیدر است ای در نگاه عشق، علمدار؛ یا علی مولی الموحّدین، نفحات پیمبری نفسِ رسول، باب نجات پیمبری رمز شفاعت عرصات پیمبری میل حیات و کُنه صفات پیمبری پیغمبر است بر تو گرفتار؛ یا علی حبّ علی، نتیجه‌ی احسان فاطمه‌ست او هل اتای فاطمه؛ قرآن فاطمه‌ست اسباب شادی و لب خندان فاطمه‌ست این مرد مهربان، به‌خدا جان فاطمه‌ست زهرا تو راست یار و وفادار؛ یا على آن‌جا که نیست نام تو، جای نشست نیست بدبخت آن‌کسی که ز جام تو مست نیست بر روی دست دست خداوند، دست نیست این ورطه جای آن‌که یقینش شکست نیست لعنت به هرکه می‌کند انکار؛ یا علی ای شیر پاک! ای ثمر لقمه‌ی حلال خونم حلال تو شده یا سیف ذوالجلال گرما بده شراب شود غوره‌های کال ما را به غیر هجر نجف نیست یک ملال امضا بزن به نامه‌ام ای یار! یا علی
  • 6:24
    روضه - کارت شده به‌جای تماشا، گریستن کارم شده به جای مداوا، گریستن تقسیم کرده‌ایم در این خانه، کار را از تو نفس‌نفس زدن؛ از ما گریستن می‌خواستم به زور تبسّم کنم، نشد فرقی نداشت خنده‌ی ما با گریستن گفتند حقّ ماست صدای تو نشنویم ممنوع کرده شهر به زهرا، گریستن حال حسن شده است در این خانه تا به صبح یا بین خواب، ناله‌زدن؛ یا گریستن طوری گره زدند به کارم که چاره نیست جز گوشه‌ای نشستن و تنها گریستن طوری گره زدند تو را پشت در به میخ شد کار پهلویت فقط این‌جا گریستن در هق هقت مواظب اوضاع خویش باش خون می‌چکد ز سینه‌ی تو با گریستن مرهم گذاشتیم و افاقه نمی‌کند کارم شده به جای مداوا، گریستن مانند تو سه‌ساله‌ی این خانه می‌شود نان شبش ز دوری بابا، گریستن با ناله گفت: نیزه‌نشین! نیزه شاهد است من را ببین کشانده کجاها گریستن دعوا سر تو بود و مرا این وسط زدند پای مرا کشید به دعوا، گریستن از روی ناقه روی زمین خورد دخترت جانی نداشتم چه رسد تا گریستن شب بود و زجر آمد و من را کشید و برد لو داد جای دخترکت را گریستن تا گریه‌ام گرفت مرا بیشتر زدند تاثیر عکس داشت خدایا! گریستن تا قافله رسیدم از این وضع صورتم شد باز کار قافله‌ی ما گریستن من خواب تو، رباب ولی خواب اصغرت دیدیم و حال ما شده حالا، گریستن
  • 4:21
    روضه - مادر! منم مثه تو خمیدم تو توو کوچه، من بیابون مادر! منم مثه تو شهیدم تو توو خونه، من توو ویرون بازوم مثه بازوته ابروم مثه ابروته پهلوم مثه پهلوته امّا مادر تو تن باباتو، توو صحرا ندیدی روی جسم بابات، جای پا ندیدی صورت باباتو، روو خاکا ندیدی مادر! منم مثه تو نشستم توو رگبار تازیونه مادر! منم مثه تو شکستم مثه تو قدّم کمونه مثل تو پیرم مادر پیر و اسیرم مادر دارم می‌میرم مادر امّا مادر تو با دست بسته، به صحرا نرفت بی‌رمق دنبال سرا راه نرفتی با پاهای زخمی، روو خارا نرفتی تو تک‌ و تنها توو شب تار نبودی با لباس پاره، توو بازار نبودی توو طناب و زنجیر، گرفتار نبودی
  • 5:16
    زمینه - فاللّهُ خیرٌ حافظا؛ من می‌خونم، شما برید عمّه اگه راهی شدید، من می‌مونم؛ شما برید دست علی همراهتون، من نمی‌تونم؛ شما برید یه ماه پیر شدم؛ از زندگی سیر شدم حلال کن عمّه‌جون؛ دست‌وپا گیر شدم مثه مادرم بسترم خونه مثه عمّه‌جون، پیکرم خونه مثه عمو حسن، جیگرم خونه جونی نمونده توو تنم تا پلکامو تکون بدم باید فقط بابام بیاد تا زخمامو نشون بدم تا مثل مادر، بی‌نشون، گوشه‌ی ویرونه، جون بدم اگه بابام رسید، صورتمو پاک کنید پیکر من رو هم شبونه خاک کنید بیا بابا با سر خاکی ارث من شد چادر خاکی تویی که پسر پدر خاکی از حال رفتم قبل از اون‌که می‌رفتی از خیمه‌گاه وقتی‌که زخمی بودی و تنها بودی و بی‌سپاه عمّه خودش دیده بابا، مادرت اومد توو قتلگاه وقتی‌که بود سرت روو دامن مادرت بی‌حیا می‌کشید خنجر به حنجرت تو توو گودال با تن بی‌سر می‌دوید از خیمه‌ها خواهر یه‌صدایی می‌خوند غریب مادر
  • 7:51
    شور - هرکس‌که نهد پای بر آن خاک سر کو ذکرش همه این است که گم‌گشته دلم؛ کو من از اثر عشق، سیه‌بخت و سیه‌روز او از مدد حُسن، سیه‌چشم و سیه‌مو دیباچه‌ی امّید من آن صفحه‌ی رخسار سرمایه‌ی سودای من آن حلقه‌ی گیسو جمعی همه آشفته‌ی آن سنبل مشکین شهری همه شوریده‌ی آن نرگس جادو هم لاله نرسته‌ست بدین آب و بدین تاب هم گل نشکفته‌ست بدین رنگ و بدین بو من تشنه‌لب ساقی و او طالب کوثر حاشا که رود آب من و شیخ، به یک جو برخاست ز هر گوشه بلایی به کمینم تا دیده‌ام افتاد بدان گوشه‌ی ابرو آهوی من آن کار که با شیردلان کرد هرگز نکند شیرِ قوی‌پنجه به آهو حسرت برم از خسرو و فرهاد که در عشق نه زر به ترازویم و نه زور به بازو زیبا صنما! پرده ز رخسار برانداز تا بر طرف قبله، فروغی نکند روو عشق آمد و آتشی به دل در زد تا دل به گزاف، لاف دلبر زد آسوده بُدم نشسته در کنجی کامد غم عشق و حلقه بر در زد شاخ طربم ز بیخ و بن برکند هرچیز که داشتم به هم بر زد گفتند که سیم‌بر نگار است او تا رویم از آرزوی او زر زد طاووس رخش چو کرد یک جلوه عقلم چو مگس دو دست بر سر زد از چهره‌ی او دلم چو دریا شد دریا دیدی که موج گوهر زد عطّار چو آتشین دل آمد زو هردم که زد از میان اخگر زد بکش چون صید و در خونم بغلتان تماشا کردن از تو؛ پرپر از من
  • 1:52
    شور - باید همه عالم به علی روو بزنند هم مرده و هم زنده، دم از او بزنند در قبر چنان شعر بخوانم ز علی تا هردو ملک ز شوق هو هو بزنند من ار به قبله روو کنم؛ به عشق روی او کنم اقامه‌ی نماز خود، به گفتگوی او کنم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی