منو
شب سوم محرم 1403 - میثم مطیعی

شب سوم محرم 1403 - میثم مطیعی

  • 11 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 78 دریافت شده
مرثیه خوانی شب سوم محرم با صدای میثم مطیعی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:52
    روضه - چنین حکایت تلخی که دیده و که شنیده سه ساله‌ای که غم او به عمر نوح رسیده شنیده قصه ی مادربزرگ را و ندانم که نازدانه‌ی زهرا، چه از «کشیده» کشیده سه ساله ای که دمیده‌ست روضه های غریبی به بازویش که شکسته، به قامتش که خمیده عزیز جان حسین است و روی خار مغیلان چقدر این سو و آن سو فرار کرده دویده بمیرد آنکه کشیده ست معجر از سر طفلان شکسته بادا دستی که گوشواره کشیده سه‌ساله ای که خودش زینبی ست با همه خردی تمام رنج سفر را به جان خویش خریده رقیه آیه‌ی عشق است و امشب از سر بابا شنیده آیه‌ی قرآن، ولی بریده‌بریده پس از تحمل شام بلا و رنج اسیری به حیرت است که خورشید او به طشت دمیده از این شب این شب دوری ، به صبح دیدن بابا گذشته و نگذشته، رسیده و نرسیده شاعر : میلادعرفان پور
  • 9:55
    زمزمه - دلم روشنه خبر میرسه آهای اهل شام سحر می‌رسه صدای منو اگه بشنوه به داد دلم با سر میرسه پدر میرسه من دلم روشنه میاد دوای دردم خواب دیدم اومده خودم دورش بگردم موهای سوخته شو همینجا شونه کردم بابایی بابایی به من بگو کجایی آهای نیزه‌دار حواست کجاست؟ سر روی نی عموی منه نیفته یه وقت به روی زمین که طوریش بشه دلم میشکنه عموی منه مثل گل پرپرم یه وقت نبینه بابا گم شده معجرم یه وقت نبینه بابا چادرِ رو سرم یه وقت نبینه بابا بابایی بابایی به من بگو کجایی نمیگم چرا میون مسیر قدم شد کمون موهام شد سپید نمی‌خواد بگی توی قتلگاه کی موی تو رو گرفت و کشید گرفت و کشید دست و پا میزدی خودم تنت رو دیدم لحظه‌ای که همه می‌زدنت رو دیدم دست یک رهگذر پیرهنت رو دیدم بابایی بابایی به من بگو کجایی
  • 4:55
    نوحه سنتی - اینجا نمانید با حسرت و غم مقصد، حسین است ای اهل عالم برخیز و بشنو بانگ هل من ناصر او خودرا رها کن تا بمانی زائر او با سر دویدیم تا خیمه‌گاهش سامان نداریم جر در پناهش شد لوح دل، پاکیزه با اشک دمادم تقدیر ما روشن شد از ماه محرم هرگز نمانند در بند دنیا سر می‌گذارند بر پای مولا آری، شهیدان، لحظه ای خود را ندیدند در موجی از مه، تا شهادت پرکشیدند شاعر : میلاد عرفان پور
  • 3:57
    زمینه - دم حسین مظلوم صدای یا ابالفضل صدای زندگی‌مه من از خودم می‌پرسم که راه و رسم ارباب کجای زندگی‌مه هر روز یه امتحان تازه هر روز یه فرصت دوباره هر روز بهش سلام میدم هر روز یه بیعت دوباره کل یوم عاشورا کل ارض کربلا کل یوم عاشورا کل ارض کربلا توو مکتب ولایت همیشه هیاتامون مثل کلاس درسه باید همه بدونن که ملت شهادت محاله که بترسه ما بچه‌های خاک ایران از نسل عزت و شکوهیم تا قله‌ی ظهور مهدی ما دس به دس یه رشته کوهیم کل یوم عاشورا کل ارض کربلا کل یوم عاشورا کل ارض کربلا شاعر : مهدی زنگنه
  • 6:52
    زمینه - بابام برگشته، اومده مشکل ما رو حل کنه بابام برگشته، حتما اومده منو بغل کنه بابام برگشته سر خونی، باورم نمیشه بابای منی سر خونی، زخمی تر از همه زخمای منی سر خونی بابایی غرق خونم زیبایی بابایی چی بگم تا اینجایی بابایی مردم از این تنهایی بابایی مردم از این تنهایی نپرس بابا جون، روی دست و پام زخمای چیه نپرس باباجون، ورم رو صورتم جای چیه نپرس باباجون تو خرابه، نیمه‌ شب‌ها تازه میشه داغ من تو خرابه، وقت و بی وقت اومدن سراغ من تو خرابه میدونی روزی صد بار جون دادم میدونی پای نیزت وایسادم میدونی از رو ناقه افتادم بابایی مردم از این تنهایی کاش می‌مردم، کنار پیکر تو تو کربلا کاش می‌مردم، نمی‌دیدمت توی طشت طلا بگو بابا، زخم رو لبت برا همون شبه بگو بابا، مگه اونجا جای عمه زنینبه؟ بگو بابا می‌بوسم دونه دونه زخماتو می‌بوسم با وضو این آیاتو می‌بوسم جای عمه رگ‌هاتو می بوسم بابایی مردم از این تنهایی شاعر : محمد رسولی
  • 1:28
    نوا - یا اباعبدالله (ع)
  • 5:52
    واحد - عطر محرم که میاد پر می‌زنه، دلم سمت حرم بازم تو هر قدم، با این نوحه و دم «حسین وای، حسین وای» یادم نمی‌ره مشّایه و اون حال و هوا دل می‌گیره از درد فراق کربلا داره می‌ره بازم به هوای جاده‌ها «یا حسین، مولا یا اباعبدالله» ماه حسین اومده و دم می‌گیرن، با هم حسینیا با این حال و هوا، با این شور و نوا «حسین مولا، حسین مولا» تو ماه حسین بیعت می‌کنیم با شهدا آه حسین برکت می‌ده به این نفسا راه حسین ما رو می‌بره سمت خدا «یا حسین، مولا یا اباعبدالله» وقتی که کربلا می‌رم بارونیه، چشام با هر نگاه می‌رم با اشک و آه، به سمت قتلگاه «حسین جان، حسین جان» از سمت حرم انگار می‌رسه یه خواهری با قد خم بوسه می‌زنه به حنجری وای دلم می‌بینه رو نیزه‌ها سری «وای حسین، ای تشنه‌لب کرب‌وبلا
  • 8:08
    واحد - منزل دوم ز راه پیش رو «توبه» است ای سالکان! فاستغفروا این ندا از عرش اعلا می‌رسد نغمه «توبوا جمیعا» می‌رسد هر که هستی، هر چه هستی، توبه کن هم ز هستی هم ز مستی توبه کن در بزن چون فاتح‌الأبواب اوست تو اگر «تائب» شوی «تواب» اوست یک قدم گر بازگردی بی‌شکیب صد قدم سوی تو می‌آید حبیب توبه یعنی بازگشتن سوی راه دوربرگردان راه اشتباه توبه یعنی خلوتی خوش با خدا دلشکسته، معترف، بی ادعا توبه کن از کام و ناکامی بجوی توبه کن از نام و گمنامی بجوی اشک توبه آبرویت می‌دهد مژده «لا تقنطو»یت می‌دهد توبه کن ای سالک کم‌حوصله از غرور چند رکعت نافله گر نهادی سر به سجده پیش او سر بر آر، استغفراللهی بگو سجده آن باشد که ثارالله کرد غرق خون بی‌سر به میدان نبرد توبه هم گر عجب زاید بیش و کم توبه کن از توبه‌های خویش هم در مسیر کاروان عشق، آه بست «حر» بر «سیدالأحرار» راه لیک می‌دانند جمله کائنات کس نبندد راه کشتی نجات راه او گرچه به ظاهر بسته شد در دل و جان می‌گشاید راه خود وحشی دشت معاصی را بگو تو شکار رحمتی، دوری مجو روز عاشورا می‌آمد این ندا: «رب ارعبت قلوب‌الإولیا...» سرشکسته، دلشکسته آمدم پیش تیغت دست‌بسته آمدم من همانم آن که بر تو راه بست بر من آیا راه توبه باز هست؟ ای مسیحای دل دلمردگان یخرج الحی من‌المیت بخوان از نگاهت تا ابد شرمنده‌ام پیش چشمت سر به زیر افکنده‌ام روسیاهی آمد و شد روسفید بانگ «إرفع رأسک» از مولا شنید گرچه مثل حر گنهکارم حسین! از دل و جان دوستت دارم حسین! شاعر : دکتر محمدمهدی سیار
  • 3:30
    رجز - یا ایهاالشهید یا ایهاالامام با خون جاری تو می جوشم هر جرعه‌ی آبی که می نوشم می گویم السلام ، دریای تشنه کام ای، خداوند وفا قاری قرآن جان، به قربان تو ای حضرت جانان از، سر نیزه بخوان سوره انسان یا حسین بن علی یا ثارالله شاعر : مهدی زنگنه
  • 6:42
    روضه پایانی - اینگونه شده مرا مقدر در خواب ببینمت مکرر محتاج همند، چون دو عاشق دختر به پدر، پدر به دختر صد بار تو را بغل بگیرم یکبار مرا بگیر در بر شرح لب چاک چاک ما را بگذار برای وقت دیگر زیرا که شب وصال زشت است احوال کسی شود مکدر ای کاش خودم می آمدم من اندر طلب سر تو با سر من فرش نداشتم، ببخشید بگذاشتمت به روی معجر خاکی شده – خاک بر دهانم – …. موی تو ز شام خاک بر سر این عمّه چقدر مادری کرد پس عم?ه نبود ؛ بود مادر از زجر چقدر زجر دیدم نه بال برام مانده نه پر ما هر دو خلاصه سنگ خوردیم من حداقل تو حداکثر گیسوی نمانده را چه حاجت؟! بر دست کشیدن مکرر تا صبح فقط نگاه کردی دیدی بغلم نکردی آخر شاعر : علی اکبر لطیفیان
  • 3:36
    روضه

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی