منو
شب پنجم محرم 1403 - حنیف طاهری

شب پنجم محرم 1403 - حنیف طاهری

  • 6 تعداد قطعات
  • 22 دقیقه مدت قطعه
  • 111 دریافت شده
مرثیه خوانی شب پنجم محرم با صدای حنیف طاهری، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 22:16
    روضه - برادر تشت خون را لاله باران کرد یادم هست و بغض خویش را در سرفه پنهان کرد یادم هست صدا زد رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود برادر با تو تا هنگامه‌ء گودال خواهم بود برادر آنکه شمشیرش خرافات جمل را کشت شکوهش جبت و طاغوتِ جهان ، لات و هبل را کشت برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد برادر پا به پایم با همان خونِ جگر آمد سخن فرمود با لبهای قاسم ، مرگ شیرین شد و ثاراللهی ام با خونِ عبدالله رنگین شد درونِ مقتل اینک لطف خود را بیشتر کرده برایم دست خود را سایه‌ی سر، نه سپر کرده بیا خواهر ببین خون جگر بر خونم افزوده شکست آن شیشه‌‌ء عطری که لبریز از حسن بوده شمیمِ عطر او را در مشامم از ازل دارم به عبداللهِ آغوشم، حسن را در بغل دارم عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار که از بوی حسین آکنده، از عطر حسن سرشار یکی شد پیکرم با او تو هم این را روایت کن شباب اهل جنت را بیا با هم زیارت کن تو هم مانند من دور از وطن هستی بیا خواهر اگر دلتنگ آغوش حسن هستی بیا خواهر شبیه کودکی‌هامان بساط گریه بر پا کن بیا یک بار دیگر چادرت را خیمه‌ی ما کن بیا خواهر، بیا این حنجر کوچک سخن دارد گلوی سرخِ عبدالله، آهنگ حسن دارد بیا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر صدای روضه می آید صدای روضه مادر: «فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد به طفلی رخت ماتم در برم کرد الهی بشکند دست مغیره که در این آستان بی مادرم کرد» شاعر : سیدحمیدرضابرقعی
  • 7:44
    زمینه - مثل یه کبوتر بی آب و دونه میون خیمه موندم من یدونه الهی خدا منو به تو برسونه طپشای قلب من میگه برو دل بکن میگه برو جار بزن بگو که اناالحسن برا پر زدن آمادم از اول به تو دل دادم آبروداری کن عمو از قاسم عقب افتادم حالا که زخمی افتاده یه گوشه رد یه خنجر کند رو گلوشه به خدا بده با نیزه پشت و رو شه یه ذره حیا کنید عمومو رها کنید به جای سر عمو سرمو جدا کنید رسید وقت انالله غرق خون شده ثارالله تا دستم قلم شد گفتم برس به دادم یا اماه
  • 4:13
    زمینه - مظلومِ مظلومی، مظلومِ مظلومی افتادی تو گودال ولی آرومِ آرومی با این که تنت روی خاکه از عطش، لبِ تو هلاکه تو گودال چی دیدی که ذکرت الهی رِضاً بِرِضاک بگو تهِ گودالی یا آخر معراجی بلند شو دیگه از خاک، قبوله حَجت حاجی تنهای تنهایی تنهای تنهایی حتی ته گودالت هم بالای بالایی با این که تنت روی خاکه از عطش، لبِ تو هلاکه تو گودال چی دیدی که ذکرت الهی رِضاً بِرِضاکه چرا به حال سجده تو قتلگاه افتادی خواستی سبک‌تر باشی پیروهنت هم دادی ای کشت? لب تشنه از آب فرات محروم عالم به فدای تو یا سیدنا المظلوم غارت شد? گودال بر روی زمین عریان از آه تو می‌سوزم یا سیدناالعطشان
  • 1:28
    تک - بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبذ شهید کربلا عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش را از برای افتخار از حضرت داور گرفت من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
  • 4:30
    تک - عبدالله بن الحسنم آنکه راه صد ساله را در یک شب طی کرده منم آنکه بابایش در جمل ناقه را پی کرده منم منم عبدالله الحسنم من مرد میدان من تیغ بران من شیر غران منم سیف الحسن در وقط جولان من پیام حسنم من کلام حسنم ذوالفقار دو دمه در نیام حسنم من حسینی شده دست امام حسنم عمو حسین عبدالله بن الحسنم آنکه با خون بر تیر کفر قهرمان خواد شد منم آنکه جدش شد یک تنه پهلوان احد منم منم عبدالله بن الحسنم من دست قهار پیروز پیکار قاتل الکفار منم ابن الکرار غیر الفرار علوی زاده منم نوه صف شکنم تربیت یافته شاه شیرین سخنم من حسینی شده دست امام حسنم عمو حسین عبدالله بن الحسنم آنکه به صاحب علم می کند اقتدا منم آنکه بعد از او می شود بی دست کربلا می شود من هستم ولله در این قربانگاه جان بر کف شاه منم رزمنده اباعبدالله وقف او جان و تنم سینه اش شد وطنم زیر شمشیر و سنان باز هم جار زنم من حسینی شده دست امام حسنم
  • 5:08
    شور - ای تشنه لب عشق زینب حسین حسین ای بی کفن خونین دهن بی پیروهن ای بی کفن ای احترام واجب زینب دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد شلوغ شده ببین حسین تو از بلندی خوردی زمین حسین تو مادرو صدا نزن تو رو خدا بس کن دست و پا نزن مادرت رسیده بود کسی حیا نمیکنه سرت جدا شده ولی شمر رها نمی کنه

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی