منو
شب چهارم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

شب چهارم محرم 1403 - محمود و محمد کریمی

  • 11 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 305 دریافت شده
مرثیه خوانی شب چهارم محرم با صدای محمود و محمد کریمی، 1403

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:17
    زمینه - یه‌روز میای؛ یه‌روز همه دنیا، اقتدارو می‌بینن زمستونم باشه، بهارو می‌بینن یه‌روز میای؛ همه گرفتارا آشنا رو می‌بینن شما رو می‌بینن اونا که دستشون جایی بند نیست اونا که سهمشون یه لبخند نیست اونا که طعم قندشون، قند نیست شهد عشقو می‌نوشن؛ خدا رو می‌بینن یابن‌الحسن ای مروارید صدف ای حجّت حق! ای بانی شرف ای شمسه‌ی نور! ای خورشید نجف یه‌روز میای؛ یه‌روز که می‌دونم خیلی‌خیلی نزدیکه یه‌روز که صبح این شبای تاریکه یه‌روز میای؛ یه‌روز همه خوبن بین دل‌ها وقتی‌که یه ‌مرز باریکه اونا که روز و شب گرفتارن اونا که به همه بدهکارن از غصّه، شب تا صبح رو بیدارن امّا باز امیدوارن؛ هنوز تو رو دارن یابن‌الحسن ای وجه کامل عشق ای ساحل عشق؛ شمع محفل عشق هستی محک حقّ و باطل عشق یه‌روز میای؛ دوباره سبز می‌شه هر درخت خشکیده مثه بهشت می‌شه کویر تفتیده یه‌روز میای؛ یه‌روز همه عالم طعم بندگی میده؛ دل‌ها، غرق توحیده واسه اونایی که یقین دارن واسه اونا که درد دین دارن یقین به ناجی زمین دارن نور رووی زیباتو، رووی جبین دارن یابن‌الحسن ای تنها راه نجات احیاگر دین؛ ای احیای حیات داری سَر و سِر با ساقی فرات یه‌روز غروب، یه‌روز پرآشوب سیل خون به راه افتاد عزیز عرش از زین ذوالجناح افتاد تا شعله‌ها به خیمه‌ها افتاد تاج آسمون، زیر مرکب سپاه افتاد شب اومد و روو نیزه‌ها، ماه بود به روی سرنیزه، سر شاه بود نفس‌نفس کون‌و‌مکان آه بود داغی که تقاصش با بقیة‌الله بود یابن‌الحسن ای شاه منتقمون آیات تقاص؛ رمز کُن فیکون ای منتقم شاه خفته به خون توو خیمه هنوز من سرلشکرتم بی‌تاب لب خشک اصغرتم من خواهرتم، جای مادرتم من دختر شاه خیبرشکنم من آینه‌ی زهرا و حسنم اون‌کس که براتو می‌میره منم
  • 14:18
    روضه - آن‌شبی که کاروان رفت از حرم شهر خالی شد ز مولای کرم از مدینه رفت شاه عالمین سیّد و مولای مظلومان، حسین زینب کبری میان محملش داشت غوغای دوعالم در دلش نغمه‌ای بر گوش ثارالله رسید ایّها الارباب! عبدالله رسید همرهش دارد دو دُرّ ناب را هردو خواهرزاده‌ی ارباب را گفت با مولا که جانانم تویی مور درگاهم؛ سلیمانم تویی گرچه پایم، عذر بر جاماندن است سهم قربانی زینب با من است در جوابش گفت بانوی حرم: اجر قربانی تو با مادرم هرکه قربانی خود، همراه داشت دخت حیدر در بساطش، آه داشت ای که از اطفال خود دل‌کنده‌ای هدیه دادی؛ سربلندم کرده‌ای یک شب عبدالله در دل باز کرد بانویش را درد دل آغاز کرد ای فدای خاک پایت، ماسوا دختر میراث‌دار مرتضی شک ندارم این‌که هرکار شما حکمتی دارد به دور از فهم ما در دلم مانده‌ست تنها یک سوال! روز عاشورا در آن جنگ و جدال هر شهید افتاد بر رووی زمین خود رسیدی در برش با شاه دین من شنیدم زیر تیغ و نیزه‌ها بر زمین ماندند فرزندان ما چون حسین آورد اطفال مرا پس چرا ماندید بین خیمه‌ها گفت ماندم در میان خیمه‌ها تا نبیند یار، چشمان مرا چون حسینم شرم‌گین از خواهر است گفتم از این غم بمیرم، بهتر است ای سلیمان! نگاه کن بر مور هدیه آورده‌ام به مقدم تو من هم امروز با همین دو پسر سهم دارم در این محرّم تو ردّ احسان مکن، خدای کرم اذن میدان بده به طفلانم بس بود داغ اکبرت به دلم بیش از این، جان من مرنجانم گر بمانند این دو بین حرم جان به لب می‌شوند از غیرت گر ببینند خیمه‌ی خورشید شود آماج آتش و غارت حتم دارم که هردو می‌میرند گر ببینند دست بسته‌ی من جای سیلی به رووی طفل تو و سیل خون از سر شکسته من
  • 3:51
    زمینه - ای تلالوء طاها، یا زینب ای جلوه‌ای از مولا، یا زینب ای آینه‌ی زهرا، یا زینب هم‌غصّه‌ی مجتبی، یا زینب ای نایب ثارالله، یا زینب لا عشقَ لَنا الّا، یا زینب ای صلابت حیدر، ثارالله سرّ هیبت حیدر، ثارالله نور صورت حیدر، ثارالله شمس دولت حیدر، ثارالله تیغ صولت حیدر، ثارالله شیر حضرت حیدر، ثارالله دربار تو از ملائکه، پره والله شأن اسمت، امر إرجعی صَدَقَ الله با یاد تو، گریه می‌کنم؛ آره والله با ذکر تو، سینه می‌زنم؛ بسم الله
  • 5:45
    زمینه - از پس حجاب بر دلم بتاب شیردختر شیر خدا ای آینه‌ی ابوتراب ای زبان تو، شمشیر خدا ای ملتمس دعات، حسین ای ذکر روو لبات، حسین می‌میری برا حسین می‌میره برات حسین نایبه‌ی ثارالله؛ جانم زینب جانم زینب عقیله‌ی آل الله؛ جانم زینب جانم زینب کعبة الوفا؛ رایة الهدی نیست در جهان، هم‌رتبه‌ی تو ای ملیکه‌ی سلطان سخن مثل حیدره هرخطبه‌ی تو در مسیر نور، شد سفیر نور راه روشن اهل بیتو گفت تازه شد عیان، زیبایی عشق اون‌لحظه‌ای که ما رأیتُ گفت ای سنگ صبور پنج امام ای فاتح سربلند شام به صبر و همّتت درود به استقامتت سلام وجیه‌ی عندالله؛ جانم زینب جانم زینب جان اباعبدالله؛ جانم زینب جانم زینب ای سوره‌ی عشق! اسطوره‌ی عشق از تیغ دودم، دم‌به‌دم بگو از جبهه‌ی حقّ از مقاومت از مدافعان حرم بگو ما فدایی راه زینب و ما مُبلّغِ عشق حیدریم آرزومونه امسال اربعین از زینبیه، کربلا بریم ای سرِّ اصول کربلا ای یار رسول کربلا اسم مقدّس تو شد اذن دخول کربلا ای نفس وِترَ الله؛ جانم زینب جانم زینب زینبی‌ام من والله؛ جانم زینب جانم زینب
  • 6:55
    شور - غوغاست تووی مقتل محشر کبراست تووی مقتل مجنون رفته از حال پیکر لیلاست تووی مقتل مولا سینه می‌زنه حضرت زهراست تووی مقتل سر رفت رووی نیزه‌ها شعله رسید به خیمه‌ها هامون گریه می‌کرد با دل محزون، گریه می‌کرد با ریگ بیابون هرنفس، بارون گریه می‌کرد مثل تیغ کهنه نعل تازه، خون گریه می‌کرد از فریاد العطش، می‌سوزه دل فرات رفتن سمت خیمه‌ها؛ واویلا علی البنات وقتی بی‌هوا زد مادرش زهرارو صدا زد رووی خاک گودال با لب تشنه، دست‌وپا زد از قاتل بپرسید با دوازده‌ضربه چرا زد وای از شاه بی‌سپاه! از گودال قتلگاه سمت خیمه، بی‌سوار برمی‌گرده ذوالجناح
  • 5:52
    واحد - توو لوحی که بین تو و خدا امضا شد با دستای مادرم دیدم اسم دوتا عزیزمو هردو ماتم گرفته توو حرم قاسم بره و اینا بمونن؛ قرار نبود تو بری، اینا با ما بمونن؛ قرار نبود شرمنده، توو خیمه‌ها بمونن؛ قرار نبود توو کربلا، منم هستم توو هر بلا، منم هستم اولاد من، زنده بمونن و ارباً ارباً علی‌اکبرت شرمندم که همینه وسع من بیشتر از این نداره خواهرت قبل علی‌اصغرت، فدا شن؛ خدا کنه تا از شهدای کربلا شن؛ خدا کنه وقت غارت خیمه نباشن؛ خدا کنه هرجا بری، منم هستم مسافری، منم هستم گل‌های من از نسل حیدرن توو رویاشون فقط شهادته مثل بابا، غیرتی‌ان؛ حسین رگ‌هاشونم خونه‌ی غیرته توو هول و وَلا، منو ببینن؛ دق می‌کنن توو رخت عزا، منو ببینن؛ دق می‌کنن تووی هرغم، منم هستم برادرم منم هستم من توو خیمه؛ اون‌دو تا رووی خاک زینب آخر به آرزوش رسید من که داشتم همه فضائلو حالا هستم یه مادر شهید غصّه نخوری عزیزترینم؛ تصدّقت من همین‌جا توو خیمه می‌شینم؛ تصدقت تا خجالت تورو نبینم؛ تصدقت بچّه‌هام اگه به خون نشستن؛ فدا سرت غرق زخم و تیر و نیزه هستن؛ فدا سرت حتّی سرمو اگه شکستن؛ فدا سرت توو غصّه‌هام، توام هستی توو راه شام، توام هستی
  • 4:31
    واحد - محمد کریمی - تیر عشقت را کمان خواهم کشید دست از هستی و جان خواهم کشید تیغ خود را بی امان خواهم کشید من دمار از کوفیان خواهم کشید لا فتی الا عقیله میشوم من ید الله قبیله میشوم دلبرم حالا که تو بی لشکری اربا اربا پیکری می آوری داغدار ماجرای اکبری ای برادر نیست شرط خواهری مثل تو ماتم نبیند خواهرت حیف باشد غم نبیند خواهرت این دو فرزندم بلا گردان تو این دو مه پاره فدای جان تو بچه های خواهرت قربان تو هر دو تا قربان فرزندان تو جان من آیا اجازه میدهی شاه عاشورا اجازه میدهی کار من دارد میفتد بر قسم به زمین افتادن مادر قسم به دو دست بسته حیدر قسم به گرفتاری پشت در قسم پیش زهرا رو سفیدم کن حسین زینبم ام الشهیدم کن حسین دور شمعت شعله ور باید شوم پای تو افتاده سر باید شوم مثل اکبر مختصر باید شوم از برای تو سپر باید شوم لااقل شمشیر کمتر میخوری چند تایی تیر کم تر میخوری لااقل وقتی اسارت میروم لحظه ای که از کنارت میروم بعد تو وقتی به غارت میروم شام در بزم جسارت میروم بهتر است اصلا نبینند آن زمان مجلس می میرود ناموسشان لحظه ای که بین بازاریم ما شکوه از نا محرمان داریم ما لحظه ای که بی کس و یاریم ما کوچه به کوچه گرفتاریم ما پس چه بهتر دور زینب نیستم از غم مادر معذب نیستم
  • 2:11
    واحد - ما عقابان حرم، فرزند پاک جعفریم خاک پای اکبریم رد مکن مارا که نور چشم بنت‌الحیدریم خاک پای اکبریم ما دوتا شیر نر زینب کبرای توییم یار سقّای توییم باده‌نوش قدح اکبر لیلای توییم یار سقّای توییم بند بند پیکر ما، نذر عشق دلبر است ذکر ما «یاحیدر» است شیرِ میدانیم؛ این تأثیر شیر مادر است ذکر ما «یاحیدر» است وای اگر امروز، جنگیدن به من واجب شود کربلا، خیبر شود زینب کبری، علی‌بن‌ابی‌طالب شود کربلا، خیبر شود
  • 5:39
    جفت - خون جگرم زد از بصر موج آری که چنین زند جگر، موج دریای شرارنامه‌ی ماست بستیم به بال نامه‌بر، موج با ما چه کند که تلخ‌کامیم گیرم که زند بسی شکر، موج ای شیر نجف! سری بجنبان چونان که میان بحر، سر موج با یک دو تکان سر بینداز در نقشه‌ی دهر و بوم و بر موج تا ری برود نجف به هر باد تا ری برود نجف به هر موج ماراست میان دوست ساحل با توست ز زلف تا کمر موج دوشینه که داشت از شرارت پروانه‌ی من به بال و پر موج آن شعله مرا محیط غم شد امید مرا شد از خطر موج در بحر غمت شکست خوردم من بودم و تخته و دگر موج با خون دل و جگر نوشتم نیمی رووی تخته، نیم بر موج بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله‌ی کار خویش گیرم شمس حجاب گنبد دوّار، زینب است بدر سپهر عصمت و ایثار، زینب است محبوبه‌ی حبیبه‌ی دادار، زینب است مسطوره‌ی سلاله‌ی اطهار، زینب است اذن دخول در حرم یار، زینب است منصوره‌ی نرفته سر دار، زینب است آئینه‌دار حیدرکرّار، زینب است دختر شیر حیدر، نامت زهره می‌دَرَد دختر شیر حیدر، ای نور حیّ صمد دختر شیر حیدر، بنت زاده‌ی اسد دختر شیر حیدر، عشقت بی حد و عدد دختر شیر حیدر، یا زینب! زینب مدد دختر شیر حیدر؛ ای شمشیر حیدر سردار سرسپرده‌ی جولان عشق کیست؟ تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟ عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟ روح دمیده در تن بی‌جان عشق کیست؟ علّامه‌ی مفسّر قرآن عشق کیست؟ تفسیر آیه‌ها، همه اسرار زینب است پرچمدار نهضتی دختر شیر حیدر سردمدار عزتی دختر شیر حیدر الگوی صلابتی؛ دختر شیر حیدر بانی شهادتی؛ دختر شیر حیدر چه شوری چه شوکتی؛ دختر شیر حیدر چه روحی چه هیبتی؛ دختر شیر حیدر دختر شیر حیدر؛ ای شمشیر حیدر نون و قلم نبی‌ست و مایسطرون، حسین طاق فلک، علی‌ست؛ به عالم ستون، حسین خلقت تمام، حضرت زهراست؛ خون، حسین هستی تمام ظاهر و ما فی البطون، حسین با یک قیامت است هم الغالبون حسین در این قیام، نقطه‌ی پرگار، زینب است بانو از سران سری؛ دختر شیر حیدر تو معصوم دیگری؛ دختر شیر حیدر نور شمس حیدری؛ دختر شیر حیدر سکناتت پیمبری؛ دختر شیر حیدر هم رهرو هم رهبری؛ دختر شیر حیدر هم ‌سِرّ برادری؛ دختر شیر حیدر دختر شیر حیدر؛ ای شمشیر حیدر
  • 2:27
    روضه - محرّم شد محرّم تا ابد، مادام با زینب پس ازکرب‌وبلا، اسلام شد اسلام با زینب حسین است او که خواب دشمنان را می‌کند کابوس علی آمد میان کاخ‌های شام با زینب همین‌که اسکوتوا فرمود، دنیا از تپش افتاد جهان سر تا به پا شد گوش، آن‌هنگام با زینب همین‌که اسکوتوا فرمود، فهمیدند هیبت را سپاه کفر، خشکش زد؛ زمین شد رام با زینب از عالم امر خود برداشت ورنه تا قیامت هم خلایق لال می‌ماندند در هرگام با زینب چه کرده در میان مجلس منحوس شامی‌ها که می‌دادند هرلحظه به خود دشنام با زینب فقط او جامع الاضداد مانند علی باشد زنی دیگر نیامد تا شود هم‌نام با زینب مقام چادرش از پرده‌های کعبه بالاتر که دارد زائرش احرام در احرام با زینب عظیم و سهمگین، پرجذبه، اقیانوس آرام است که در طوفان غم‌ها شد حرم آرام با زینب شده کرب‌وبلا، کرب البکا وقتی حسین افتاد شده دارالبکا، هم کوفه و هم شام با زینب
  • 5:36
    شور - حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمیدهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش میکنم از اشک خود جهنم را به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را عشق تو تو خونه زادیه عشق تو مگه ارادیه وقتی عشق برام جهادیه سر رو تن برام زیادیه حسین وای من گفتم به هر کی کافره آقامون ولیِ داوره آقامون حسینِ بی سره حسین وای من زندم برا دار تو من هستم گرفتار تو با جونم خریدار تو من عبدم تو دربار تو فرماندم علمدار تو حسین وای

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی