- 55
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام جواد (ع) 1403 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شهادت امام جواد (ع) با صدای حنیف طاهری، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - شکستهاند قلمها، بستهاند دهانها نشستهاند قدمها و خستهاند توانها نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن چه ساکناند زمانها، چه اَلکَناند زبانها چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها کم از شکوه تو گفتند راویان احادیث نشسته داغ عظیمی میان سینهی آنها کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو کشیده خط سیاهی به دور خط و نشانها یکیست لطف و عتابت، هر آنکه دور شد از تو چشیده است بلاها و دیده است زیانها تویی که مرجع حَلُالمَسائِل است نگاهت به ما نگاه بینداز در هجوم گمانها همیشه قصهی تو میخورد گریز به گودال درست لحظهی آخر بریده است امانها رضا شده است علیاکبر و شدی تو حسینش عوض شده است فقط جای پیرها و جوانها دوباره راهی مشهد شدیم و توشهی ما شد پر از عریضهی حاجت، شبیه نامهرسانها غریبزاده، قریب به اتفاق سپردند که حاجت از تو بخواهیم ای امامِ جوانها
-
روضه - شلوغ شده، ببین حسین تو از بلندی خوردی زمین، حسین تو مادرو صدا نزن تو رو خدا بس کن، دست و پا نزن مادرت رسیده و کسی حیا نمیکنه سرت جدا شده ولی شمر رها نمیکنه ای احترام واجبِ زینب دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد با نیزه و با سنگ و چوب تو رو زدن آقا تا دم غروب رو پیکرت قدم زدن یه عده نامحرم به حرم زدن من زینب صبور تو بودم، ولی حسین هنگام قتل صبر تو، صبرم تمام شد با نگاهش حرفها میزد، حسین پیش زینب دست و پا میزد، حسین
-
روضه - منم خاکِ پایِ امامِ جواد گدایم، گدایِ امامِ جواد پدر مادرم، قوم و خویشم، خودم الهی فدایِ امامِ جواد خرابش شدن عین آبادیه غلامیش یه لطفِ خدادادیه درِ خونهیِ این آقا، نوکری تو ماها یه جور رسمِ اجدادیه الهی فدا مهربونیش بشیم فدایِ دلِ آسمونیش بشیم جوونا بخواهید از خدایِ رضا فدایِ جواد و جوونیش بشیم «یا پا به خاک میکشی یا چنگ میزنی جان میکنی که قبر مرا دست و پا کنی» بهش دوست داریم توکل کنیم یا حاجت که داریم توسل کنیم برامون ولی سخته که داغشو ببینیم و آسون تحمل کنیم آهای ام فضل، کم عذابش بده آهای نامسلمون، جوابش بده جگرگوشهیِ فاطمه است این آقا بابا صدا میزنه آب، آبش بده حیا کن یه کم، آی زنِ خیرهسر کنیزاتو از پشتِ حُجرهاش ببر خدا از تو و آدمات نگذره نزن دف، شده مادرش خونجگر گرفتم که با این آقا دشمنی چرا ظرفِ آبو زمین میزنی؟! دارن سهم از آب حتی وُحوش تو انگار از نسلِ ذِیالجوشَنی دَمِ پر زدن هی صدا زد؛ حسین برا بیکسیت نالهها زد؛ حسین گمونم جلو چشمِ زهرا، رو خاک درست مثلِ تو دست و پا زد؛ حسین گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس در آن میانه فقط آب را صدا میزد برون حُجره همه پایکوب و دستافشان درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
-
زمینه - دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی با دست خود مرا کشت، لبتشنه در جوانی غمها به دل نهفتم، دردم به کَس نگفتم بردم به گور با خود، صد غصهی نهانی لبتشنهام ثوابی، ای ام فضل آبی بالله این نباشد پاداش مهربانی بر دیدهام ستاره، در سینهام شراره با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی عَلَی المَظلوم واویلا ... عَلَی المَسموم واویلا ... عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود کوتاه شد اول حیاتم پایان زندگانی دردا که رفتم از حال، از بس زدم پر و بال در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی گویید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی عَلَی المَظلوم واویلا ... عَلَی المَسموم واویلا
-
شور - ساحل جود و کرامتی، مثل حسن 2 طلایه دار شهادتی، مثل حسین همه میگن باب حاجتی، مثل فاطمه خِیرات کثیر کوثر وارث نگاه حیدر تو صدات صدای مادر 2 قمر امام رضا، ثمر امام رضا آیینهی فاطمه، پسر امام رضا) 3 رو به قبله کشونده پاشو رو صورت آوُرد عباشو یا یکم براش آب بیارید یا که خبر کنید باباشو بگید بیاد امام رضا، بالاسر جوونش ولی نگید که تشنه موند، جوون نیمه جونش قمر امام رضا، ثمر امام رضا آیینهی فاطمه، پسر امام رضا خونه برات مثل زندونه، مثل حسن تنت رو خاکا غریبونه، مثل حسین خونه دلت از این زمونه، مثل فاطمه اشک قربت میباره از چشات مثه ستاره درد تو دوا نداره، دوا نداره آتیشه دلا برا، جوون امام رضا ولی روزی نمیشه، مثه روز کربلا روی نیزه سرت نرفته زیر پاها پرت نرفته با لب تشنه رفتی اما بزم می خواهرت نرفته صدای روضه میشنوم، از حرمین کاظمین دلم دمه محرمی، پر میزنه برا حسین ضربان من حسین هیجان من حسین بی تو مثل مُردهام تویی جان من حسین
-
واحد - تا آه سینه سوزی از قلب من بر آید هردم هزار نوبت جانم زتن برآید بس کوه غصه بودم بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن بر آید از بی وفایی یار این بود قسمت من من گریه کن بمیرم او خنده زن براید دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم ای مرگ همتی کن تا جان ز تن بر آیدامروز بین حجره فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش هم سوختن برایت از بس که رفتم از پا بس که گشته ام آه فریاد آه آهم از پیرهن برآید جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید
-
واحد - آن مرد در باران میآید میآید به رایحهی گل میآید برای تکامل میآید جواب تفأل میآید حقیقت قرآن میآید امام شهیدان میآید بخاطر انسان میآید شد جهان تشنهی فریاد رسی فارغ از خواستنش نیست کسی مژدهای دل که مسیحا نفسی میآید آن مرد در باران میآید... میآید به وعدهی صادق میآید زِ دشت شقایق میآید تمام حقائق میآید میآید همای سعادت میآید دلیل رسالت میآید امیر عدالت میآید زنده میگردد دلها به دمش نام زهراست بن روی علمش دارد انگار صدای قدمش میآید آن مرد در باران میآید
-
شور - من به سر میزنم در عزای حسین پدر و مادرم به فدای حسین شمرِ دون تشنهلب سر بُرید از حسین نالهی العطش میشنید از حسین مظلوم مظلوم مظلوم مظلوم ... ما همه بر حسین اقتدا میکنیم در ره دین حق، جان فدا میکنیم مظلوم مظلوم مظلوم مظلوم .. گشته دریای خون گودی قتلگاه فاطمه میکشد نالهی آه آه سر به بالای نِی، تن به خاک زمین یا علی گریه کن، یا محمد ببین خیمهها سوخته، الفرار الفرار کودکی گم شده، خُفته در زیر خاک مظلوم مظلوم مظلوم مظلوم ... خیمهها سوخته، الفرار الفرار کودکی گم شده، خُفته در زیر خاک کودکی تشنهلب سوخته دامنش جگرش سوخته مثل پیراهنش مظلوم مظلوم مظلوم مظلوم
-
واحد - ای مرگ مدد کن که منِ زار بمیرم ای زهر خلاصم کن و بگذار بمیرم بگذار در این خانه که غمخانهی من بود تنها و غریب از ستم یار بمیرم بگذار که با سوز درون و لب عطشان بمیرم یکبار زنم ناله و صد بار بمیرم بگذار که چون فاطمه هنگام جوانی در خانهی دربستهی خود، زار بمیرم بگذار چو مرغی که قفس قتلگهش بود بیگانه و تنها و گرفتار بمیرم
-
شور - علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را مراد ما وصال توست در دنیا و در عقبا و گرنه بی شما قدر نباشد دین و دنیامظلوم حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.