منو
شب بیست و چهارم رمضان 98 - محمود کریمی

شب بیست و چهارم رمضان 98 - محمود کریمی

  • 3 تعداد قطعات
  • 17 دقیقه مدت قطعه
  • 38 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 24رمضان
شخصیت : حضرت علی اصغر (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مناجات خوانی شب بیست و چهارم رمضان با صدای محمود کریمی، 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 17:46
    مناجات - دامنم آلوده شد گرچه ز دنیا دوستى جان به قربانت که بخشیدى مرا با دوستى ناسپاسم, ناپسندم, نارفیقم, یا رفیق از تو امّا من ندیدم چیزى اِلّا دوستى مى توانستى بسوزانى, نسوزاندى مرا اى فداى مهربانى ات که حقّا دوستى در جوابت یا لجاجت کرده ام یا سرکشى در جوابم یا محبّت مى کنى یا دوستى یا زمین گیرند مردم یا زمینم مى زنند تو بلندم میکنى, یارب تو ما را دوستى واقعاً ناراحت از قهر و عِتابت نیستم میشود محکمتر اصلاً بعدِ دعوا, دوستى رو به قبله سجده آوردم, نجف لبّیک گفت حق پرستى بس خلاصه شد به مولا دوستى وصف مجنون بودن من را بپرس از فاطمه در میان قوم مشهورم به لیلا دوستى دوستانت گر شهیدان حریم زینب اند فاصله داریم ما بیچاره ها تا دوستى از گناهت کم نکردى, کربلایت دیر شد اى دلى که ادّعا دارى که آقا دوستى میشود فهمید از بابُ الحسینِ محشرت بیشتر از دیگران با سینه زنها دوستى از بُنَىَّ گفتن زهرا دلِ گودال ریخت تا قیامت تر شده هر چشمِ زهرا دوستى . شاعر : محمد جواد پرچمی
  • 7:56
    روضه - این که گلوی بچم شده نشونه به حرف آسونه حال منه مادر رو خدا میدونه به حرف آسونه حس منو آه من نمیرسونه به حرف آسونه داغ منو محال کسی بتونه به حرف آسونه وقت پر زدنش بود وقت مرد شدنش بود قبرش قد قدش بود قنداقش کفنش بود پیش آقام رو سفیدم که حالا اُم شهیدم ولی بمیرم از این که گریه مردمو دیدم این که سر یه نوزاد بره رو نیزه به حرف آسونه هی رو زمین بیفته سر رو نیزه به حرف آسونه از سر نیزه کوچیک تره رو نیزه به حرف آسونه سنگ بخوره گل پرپر رو نیزه به حرف آسونه هم آغوش بابا رفت تا آغوش خدا رفت هیچکی نیست بگه حالا اون گهواره کجا رفت نیزه خونیشو دیدم خون پیشونیشو دیدم ولی مُردم برا باباش که پریشونیشو دیدم این که تنش کجا موند ندونه مادر به حرف آسونه زخم لبای خشکش آخر نشد تر به حرف آسونه جایزه بگیره قاتل برای این سر به حرف آسونه دعوا بشه کی کشتش میون لشکر به حرف آسونه داغش آبو سوزونده مرگ ما رو رسونده از بچم به جز این سر چیزی باقی نمونده
  • 6:55
    نوحه - میروی قدری آرامتر روی نی آرام مادر از دل گهواره رفتی روی نی الله اکبر سایه می اندازی روی سر من سرو قدت نیزه گل پسر من یک شبِ مردی شدی دلاور من بسته شده چشمات ای وای مادر فدا لب هات ای وای میوفتی از بالا ای وای پیش سر بابات ای وای علی لای لای علی لای لای آب که شد بعد از تو آزاد آتشی بر جانم افتاد آب رسید اما تو رفتی ای خدا ای داد ای بیداد بس که به دنبال نیزه دویدم بس که به روی خود پنجه کشیدم از بغل نیزه تا خدا رسیدم گهواره شد دستم ای وای دنبال تو هستم ای وای میشد خدا ای کاش ای وای چشمات و میبستم ای وای علی لای لای علی لای لای کودک معصومم پیر شد تشنه بود در میدان سیر شد حاجت قلب من شیر بود شد روا شد اما دیر شد خاک بیابان ها بر سر و رویت پر شده با نیزه حجم گلویت مثل ستاره ای شدی پیش عمویت بردی مرا از یاد ای وای مویت به دست باد ای وای هر چه تو را بستند ای وای بازم سرت افتاد ای وای علی لای لای علی لای لای

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی