- 17
- 1000
- 1000
- 1000
سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 1403 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی سالروز تخریب قبور ائمه بقیع با صدای حنیف طاهری، 1403
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع خرابههای تو، باغِ بهشتِ ماست، بقیع تو هم چو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع اگر چه روی به کعبه نماز میخوانیم تو قبله دلِ مایی، خدا گواست، بقیع به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حَرَمت مثل کربلاست بقیع به یاد چهار پسر، در کنار چار مزار هنوز ناله اُمُّ البنین به پاست، بقیع علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبرِ گمشده فاطمه کجاست بقیع؟ هنوز ناله زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندامِ مجتبیست بقیع قویترین سندِ غربت علی در تو عِذار نیلیِ ناموسِ کبریاست، بقیع شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
-
زمینه - کنیه لیلای منه عشق ماه شب انجُمنه عشق حسن حسن حسن حسن جان اینه صدای سخن عشق عشق یعنی یک کلام حسن عَلَیهِ السَّلام عشق یعنی سینه زن با حسین بگه یا حسن ایشالله که با دستهی سینه زنی بریم به آستان قدس حسنی لعن بگیم به قاتلینش عَلنی لَعَنَ اللهُ اَلا مَن عاداکَ یا حسن ... قبله نمای دلمه عشق امام صاحب علمه عشق حسن حسن حسن حسن جان میریزه از این کلمه عشق عشق یعنی یک سخن منم غلام حسن عشق یعنی دسته جمع تو بقیع میسازیم حرم ایشاالله که حاجتمون روا بشه یک روز مدینه مثل کربلا بشه ذکر لب تموم زائرها بشه لَعَنَ اللهُ اَلا مَن عاداکَ یا حسن
-
زمینه - بین دلهامون تو حرم داری توی رویامون تو حرم داری قبل از هرچیزی به خدا که تو آرزوهامون تو حرم داری تکرار میکنم تو حرم داری و من اصرار میکنم توی کفشداری صحنت کار میکنم دلو فرش پای این زوار میکنم خاک پای زائرات سُرمه ی چشمای منه گوشه ی صحن حسن جنت الاعلای منه تا ابد هستم من که مدیونت دل من عمری شده مهمونت با رفیقای هیئتیم آقا میرسم آخر زیر ایوونت زانو میزنم به دو دستای کریمت رو میزنم گوشه ی صحن تو رو جارو میزنم تو مدینه نعره ی یاهو میزنم سفره دار عالمی بسکه تو صاحب کَرَمی چه شبیه مادرت فاطمه تو بی حرمی تو دل چشمات ابر بارونه گوشه ی لبهات لخته ی خونِ میزنه آتیش به دلت دائم خاطرات اون کوچه و خونه مسمار یادته مادری بین در و دیوار یادته زخم چشمای کبود و تار یادته گریه های مادری بیمار یادته عمر تو سر شده با این شب و روزای غریب که غرور تو شکست که شده آقای غریب به هیچکس نگو که خورده ام زمین به هیچکس نگو عزیزم آفرین حسن تو چادر مرا تکان بده جلو بیفت خانه را نشان بده ای حسن جان ای حسن جانم حسن جان
-
شور - یا حسن ای مرد پر از درد و غم ای حرم الله بدون حرم پس تو به ابنای زمان داده ای مهری و تسبیحی و سجاده ای هر چه قیام است ز افتادنت هر چه حیات است ز جان دادنت مرد جگر دار معانی تویی پیری دلخواه جوانی تویی
-
شور - باید که عاشق شم یه جوری که بگن شبیه معشوقم یه عشقی که آخر خاکم کنه پای ضریح معشوقم خاصیت عشق همینه که رنگ معشوقو بگیری اگه بگه برو بمونی اگه بگه بمیر بمیری با این همه ادعا چرا هنوز این همه فرقِ بین ما بین حسینِ فاطمه با حسینِ ما یادت باشه ماییم که زیر دِینِشیم نه اون به زیر دِین ما حبیبی حبیبی تو خیلی غریبی من از تو ممنونم که اسمتو از این نفس نمیگیری تویی اون آقایی که چیزی که دادیُ پس نمیگیری مثل غمت پیدا نمیشه تموم عالمم بگردم هنوزم اونقدی که میخوام برای تو گریه نکردم جز عشق تو چی میتونه مرگمو شیرین تر از عسل کنه یه ذره خاکو به شفا بدل کنه هرکی بجز تو بود محال بود حُر و هم ببخشه و بغل کنه
تاکنون نظری ثبت نشده است.