- 20
- 1000
- 1000
- 1000
شب نهم رمضان 98 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب نهم رمضان با صدای محمود کریمی، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - عطا کردی خطا کردم خطا کردم عطا کردی وفا کردی جفا کردم جفا کردم وفا کردی تو بی شرمی ز من دید و بر رویم نیاوردی ز عبد بی حیای خود حیا کردی مرا هر لحظه زنجیر گناهی بود بر گردن تو خواندی و مرا از آتش دوزخ رها کردی من از تو قهر کردم تو پیام آشتی دادی کرم کردی دوباره این فراری را صدا کردی منه بیچاره از غفلت دویدم جانب شیطان تو از رحمت مرا با دوستانت آشنا کردی تو بخشیدی گناهم را خریدی اشک و آهم را تو زخمم را شفا دادی تو دردم را دوا کردی من از فرمان تو کردم تمرد بار معبودا تو حاجات مرا بر لب نیاورده روا کردی من از خود آبرو بردم تو بر من آبرو دادی من از غفلت چه ها کردم تو از رحمت چه ها کردی اگر میخواستی در آتش قهرت بسوزانی چرا این رو سیه را زائر کرب و بلا کردی
-
روضه
-
روضه - برکات این زمین زهراست دم و روح اهل دین زهراست ولی الله است مولایم ولی ام مومنین زهراست پسرم اگر که چون ماه است مام ماه آفرین زهراست سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله پسرم که خیلی آقا بود چشماش شبیه دریا بود شرفش به نوکریش بود و شب و روز فکر مولا بود سر سفرش آسمون مهمون روزیِ خودش با زهرا بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله پسرم امید مادر بود عموی علی اصغر بود سایه سار قاسمم بود و پا به پای علی اکبر بود برای غروب عاشورا همه آرزوی خواهر بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله پسرم شیر دلاور بود ساقی و امیر لشکر بود پسر فاتح خیبر بود با همه جهان برابر بود برا بچه های زهرا هم برادر نبود نوکر بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله
-
روضه - رسیده حرمله تا خیمه ها و می دانی برای بعد تو چه نقشه ای به سر دارد بلند شو که ببینند روی پایم من هنوز زینب کبرای ما سپر دارد بلند شو که نگردد رقیه اواره برای دخترم این خارها ضرر دارد بلند شو که بلاها تمام امده اند غم تو از همه شان درد بیشتر دارد قرار اخر ما با تو بود برگردی بدون بدرقه رفتی که زود برگردی قرار بود اگر رفتی و مقابل تو به سمت علقمه راهی نبود برگردی قرار بود کمی رفع تشنگی بکنی نفس بگیری و از پیش رود برگردی قرار بود که حتی اگر هم ابی هم نداشت مشک تو با این وجود برگردی قرار بود تو باشی و هر کجا رفتی نیامده علمت تا فرود برگردی بنا نبود که حالا که دست تنهایم در این نماز به حال سجود برگزدی بنا نبود تو هم مثل اکبر من با سر شکسته به ضرب عمود برگردی رسیده کار به اخر خدا بخیر کند حسین مانده و لشکر خدا بخیر کند بلند شو که پناهی برای خواهر ما نمانده است برادر خدا بخیر کند رباب دلهره دارد که دیر برگردی چه می شود علی اصغر خدا بخیر کند تو بودی و سر پا بوده ام این شده حالا قدم خمیده برادر خدا بخیر کند کسی اگر تو نباشی نمی کند رحمی به این همه زن و دختر خدا بخیر کند رقیه زینب خلخال گوشواره حرم سکینه چادر معجر خدا بخیر کند سرت شکسته و غرق جراحت است به نی چگونه می رود این سر خدا بخیر کند
-
نوحه - از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده زینب و روی رباب شدم مادر اومده بالا سرم غرق خون شده پا تا سرم محشری شده برا سرم ای برادرم اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها پاشو برو عزیز برادرم کسی نره به سمت خیمه ها غوغای حمله دشمن به گوش میاد جدا شده دستم و خونم به جوش میاد دوره میکنن من و تو رو جان مادرت پاشو برو جای من بگیر جلوی این سیل لشکرو برو داداش قد کمون من دیگه تو میمونی بدون من داره میباره بارون از چشات روی چشای غرق خونم تنها هستی و من بی تاب و مضطرم چه جوری تنها بری از میدون تا حرم داغ غربتت رو جیگرم تنها میمونی اگه برم پیش من نمون برو حرم ای برادرم دیگه چیزی نمونده یا اخا که عالمی و بی قرار کنی دیگه کسی نمونده پیش تو یه نفری میخوای چیکار کنی
تاکنون نظری ثبت نشده است.