- 18
- 1000
- 1000
- 1000
شب هشتم رمضان 98 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب هشتم رمضان با صدای محمود کریمی، 1398
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - آلوده دامن خود را رساندم بر روی شانه بارم کشاندم اما همیشه ، ردم نکردی من نامه ی خود با گریه خواندم یا ربی العفو سرخورده برگشت ، عبد فراری آورده ام بی تو ، بدبیاری در خانه بگذار من هم بمانم این بنده شاید ، آمد به کاری دست گناهان بالم گرفته اشکی ندارم ، حالم گرفته مهدی که از من دارد گلایه انگار قلب عالم گرفته یا ربی العفو حال خرابم ، بسته به مویی باید چه کرد از بی آبرویی با روی بازت گفتی بیایم گفتم بیایم من با چه رویی کو سر به زیری ، کو سر به راهی افتاده ام از چاله به چاهی حالا رسیدم در محضرت با موی سفید و روی سیاهی یا ربی العفو ناز علی را نوکر خریده بار گدا را حیدر خریده با گریه عمری شب های جمعه گفتم حسین و مادر خریده مظلوم حسینم از خیمه می کرد زینب نظاره بر مادر خود می کرد اشاره می گفت مادر گرچه می آمد شمشیر و نیزه بر جسم پاره آن دم بریدم ، من از حسین دل کامد به مقتل ، شمر سیه دل او می برید و من می بریدم او از حسین سر ؛ من از حسین دل مظلوم حسینم
-
روضه - حوریه سوخت در آتش از پای تا سر آتش بر روی مرتضی شرم بر روی مادر آتش در سوخت پر سوخت یاس پیمبر سوخت از آه ناگاه تمام حیدر سوخت علی به سمت مسجد روونه آتیش گرفته تموم خونه مادر گرفته دامان مولا پیچیده دستش به تازیونه یارالی ننه انسیه شد وحیده رشیده شد خمیده نوری که پای ظلمت به چادرش رسیده کوثر با سر افتاده پشت در مادر پرپر برابر حیدر خونه امید پر از شراره چهره خورشید پر از ستاره این قصه دیگه تموم نمیشه این زخما دیگه دوا نداره یارالی ننه گلا نفس بریدن چشما به خون تپیدن خورشید آسمونو روی زمین کشیدن بال لاله زخمی و بی حاله از این کوچه راهی گوداله کنار گودال میزنه پرپر وقتی که قاتل میکشه خنجر ای رود تشنه ای عشق بی سر ای بی کفن ای غریب مادر غریب مادر
-
روضه - تو کیستی که نبی خوانده پاره جگرت سلام بر تو و بر جد و مادر و پدرت درود و بر تو که از بس رئوف و آقایی سلام میدهی از دور بر گدای درت تو پاره جگر ختم الانبیاء هستی هزار حیف که زد خصم بر جگر شررت غریب شهر خراسان گمان نداشت کسی که میزبان زند از زهر شعله ور جگرت جواد چشم تو را بست و باز میدیدی که روی حضرت معصومه بود در نظرت میان حجره ی در بسته میزدی پَر و بال ولی دِگر نگرفتند نیزه ها به بَرَت
-
نوحه - یه وقتایی که دلم لَنگه عشقه یه وقتایی که نفس تَنگه عشقه یه وقتایی که به سینم میکوبم یقین دارم که همون سنگه عشقه دوست دارم که شدم پیرِ گریه نشدم سیرِ گریه دوست دارم که با اسم قشنگت میزنم زیرِ گریه گریه گریه گریه فقط برا حسین من از عطر تو که آکنده میشم میمیرم باز دوباره زنده میشم تا دلتنگی به دلم رو میاره به آغوش تو پناهنده میشم میگردم من شبا دنبال گریه با پر و بال گریه میگردم من تا سحر دنبال تو منمو حال گریه گریه گریه گریه فقط برا حسین چشم گریون چقدر باوقاره چشم گریون بوی آقاشو داره چقدر خوبه که پای اسمت اشکام خدارو شکر دیگه بی اختیاره سپردم من دلمو دست گریه که شدم مست گریه کسی جز تو به دلم راه نداره راهشو بسته گریه گریه گریه گریه فقط برا حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.