- 17
- 1000
- 1000
- 1000
شب بیست و هفتم رمضان 1401 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب بیست و هفتم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - خدا کند، ورق روزگار برگردد امّید مردم چشمانتظار برگردد دعا کنید که بعد از هزارسال عطش دوباره آب به این شورهزار برگردد دعا کنید که این ابرها، کنار روند دوباره ماه به شبهای تار برگردد سر دوراهی سردرگمی نمیمانید اگر نشانهی پروردگار برگردد چهارفصل زمین را بهار میگیرد اگر در آخر این ماه، یار برگردد چهقدر مغرب هر جمعه، آرزو کردیم خوشی دوباره به دلهای زار برگردد دعا کنیم برای ظهور و نگذاریم به ضرب تیر، سر شیرخوار برگردد دعا کنیم شبیه رباب؛ شاید که از آن گلو، نظر نیزهدار برگردد دعا کنیم، سلامت به جانب خیمه حسین از دل گردوغبار برگردد سوار ناقهی عریان شوند، اهل حرم به خیمه، اسب اگر بیسوار برگردد
-
روضه - دل من، شور زد سراسیمه آمدم از مدینه؛ ای بابا چه شده؟ جان من به قربانت بعد تو، خاک بر سر دنیا زهر کینه به خوردتان دادند این جماعت چهقدر نامردند در همین هشتسالگی، این قوم بر تنم جامهی عزا کردند آمدم تا به روی زانویم بگذارم سر امامم را آمدم تا که لحظهی آخر در کنار تو باشم؛ ای بابا آمدم تا به زخمهای دلت مرهم از اشک دیده بگذارم با همین دست کوچکم؛ بابا صورتت را ز خاک بردارم چه کنم؟ زهر، کار خود را کرد وای بر من؛ فتادهای از پای همچو مادر! مگر زمین خوردی؟ چهرهات گرد و خاکی است؛ ای وای آینهدار حضرت حیدر مرد بیباک، مالک افلاک از چه رو بین حجره افتادی صورتت را نهادهای بر خاک نهمین دفعه است بعد نبی لرزه بر عرش کبریا افتاد سر و وضعت، غروب عاشوراست پدر! عمّامهات کجا افتاد؟
-
نوحه - بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر هی زیر لب میخونه شمشیر و تیر آوردن بچّم رو هم مثل من غریب گیرآوردن بچّم رو هم مثل من نامرد بیهوا زد گودال بود و بچّم لبتشنه دست و پا زد تیری که خورد، باید از پشت در بیاره انگشترو نشد از انگشت در بیاره مویی که شونه کردم توو پنجههای شمره
تاکنون نظری ثبت نشده است.