منو
شب یازدهم رمضان 1401 - محمود کریمی

شب یازدهم رمضان 1401 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 10 دقیقه مدت قطعه
  • 16 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 11رمضان
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مناجات خوانی شب یازدهم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 10:44
    مناجات - ما هم‌نشین شدیم به افطار این و آن چون غافلیم از تو؛ گرفتار این و آن ما شکل روزه‌داریمان، فرق می‌کند الگو گرفته‌ایم ز رفتار این و آن تکلیفمان، اطاعت از سیره‌ی شماست امّا شدیم تابع کردار این و آن دلتنگ دیدن تو نگشتیم، درعوض رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن کاری که خواستی تو، زمینش گذاشتیم رفتیم با بهانه، پی کار این و آن ما جای دستگیری و وا کردن گره تفریحمان شده فقط آزار این و آن شرط قبول هر عمل، اخلاص بود و ما یک‌عدّه خیّریم در انظار این و آن با معصیّت ز چشم تو افتاده درعوض قیمت گرفته‌ایم به بازار این و آن قرآن میان خانه‌ی ما، خاک می‌خورد دل داده‌ایم بس‌که به گفتار این و آن آقا! خلاصه، بندگی ما درست نیست ما تکیه داده‌ایم به دیوار این و آن اثبات کرده مادرتان؛ هرکسی نشد یار امام خویش، شود بار این و آن امّا قسم به چادر خاکی مادرت ما دست ردّ زدیم به اصرار این و آن هرکس‌که شد غبار عبای ابوتراب رو هم نمی‌کند سوی دربار این و آن باید شبیه مادرتان لحظه‌ی هجوم سینه سپر کنیم به مسمار این و آن
  • 5:40
    مدح - ماییم هم‌جوار تو؛ یا حضرت رضا پروانه‌ی مزار تو؛ یا حضرت رضا چون ذرّه بر مدار تو؛ یا حضرت رضا هرلحظه بی‌قرار تو؛ یا حضرت رضا داریم زیر سایه‌ات، آرامش بهشت بی‌معنی است در حرمت، خواهش بهشت آقای من! سلام؛ غریب غریب‌ها درمانده‌ایم و دل‌زده‌ایم از طبیب‌ها زخمی مشت واشده‌ی ناحبیب‌ها لبخند توست، پاسخ امَّن یجیب‌ها ای قبله‌ی همیشه‌ی دست توسّلم با تکیه بر نگاه تو، مست توکّلم در شهر با دعای تو، باران گرفته است مهر تو، سایه بر سر ایران گرفته است هر دل‌شکسته، راه خراسان گرفته است دل‌مرده بود زائرتان؛ جان گرفته است این‌جا گدای ساده، پرآوازه می‌شود با هر زیارتی، نفسش تازه می‌شود یادش به خیر! حال خوش بی‌گناهیم حالا که روسیاه جهان تباهیم از تو جدا نکرده مرا روسیاهیم یادت، رفیق دوره‌ی بی‌تکیه‌گاهیم اذن ورود، اشک زلال است در حرم رؤیای ناامّید، محال است در حرم با هر بهانه، سمت حرم می‌کشانیم از لطف هم‌جواری‌تان، آسمانیم مهرت چه نقش‌ها زده بر زندگانیم طی گشته پای آینه‌هایت، جوانیم این اشک‌های داغ که فریاد بی‌صداست با گونه‌های پنجره فولادت آشناست زائر شدم دوباره، جلال امام را از من گرفته اشک، مجال کلام را آقا ببخش! سادگی این سلام را می‌خواهم از تو وعده‌ی حسن ختام را عمریست از هوای هیاهو بریده‌ام از هرکه غیر «ضامن آهو» بریده‌ام
  • 7:32
    روضه - زانوی خسته‌اش، تکان می‌خورد پیکرش را کشان‌کشان می‌برد چندباری میان راه افتاد گفت: یا فاطمه؛ به راه افتاد هردو دستش به پهلویش دارد عرق سرد بر رویش دارد تا که لرزه به پیکرش افتاد وای! عمّامه از سرش افتاد تار می‌دید دیدگان ترش گوییا ریخته بهم جگرش با لب آستین، چنان زهرا پاک می‌کرد خون لب‌ها را برزمین می‌کشید پایش را جمع می‌کرد هی عبایش را یک نگاهی به دور و بر انداخت اشکی از دیدگان تر انداخت تا که بر آستان حجره رسید جگرش پاره بود، ناله کشید کاسه‌ی صبر عالمین شکست همه درهای حجره را تا بست زیر لب گفت: آه! أین جواد؟ سر پا بود؛ ناگهان افتاد فرش‌ها را یکی‌یکی، تازد تا گلویش لباس، بالا زد سینه‌اش را به خاک سرد گذاشت یک‌ مزاحم به روی سینه نداشت گرد و خاکی به‌پاست در حجره صحنه‌ی کربلاست در حجره دست و پا می‌زد و کنار تنش نیزه، جا وا نکرد در دهنش کربلا؛ جدّ او، عجب جان داد وسط نیزه‌دارها افتاد یک‌نفر زد لگد به پهلویش یک‌نفر پا گذاشت بر رویش یک‌نفر آستین خود، تا زد گوشه‌های رداش، بالا زد روی کرسی عرش، زانو زد پنجه، اوّل میان گیسو زد خنجرش را گذاشت زیر گلو وحده لا اله الّا هو این گلو، جای بوسه‌ی «نبی» است حرز آن، اشک‌های زینبی است هرچه خنجرکشید و باز کشید جای لب‌های خواهرش، نبرید روضه را تا کنار عرش کشاند وای! جسم حسین برگرداند حالت حنجری بهم می‌ریخت گیسوی مادری بهم می‌ریخت کار بالا گرفت؛ ای مردم وای از ضربه‌ی دوازدهم
  • 5:40
    نوحه - بر همه سلطانم امّا تک‌و‌تنهایم از دل پر خونم، خونی شده لب‌هایم درد می‌کشم امّا یاد غم زهرایم بر خاک حجره، سر می‌گذارم تنهای تنها ای خدا، جان می‌سپارم جیگرم وای جیگرم مادرم وای مادرم بیا بالای سرم پسرم وای پسرم خون لب‌های من، یادآور مادر شد مادری که می‌سوخت در شعله و پرپر شد شعله نسل اندر نسل، میراث کبوتر شد مادر! رضا هم حاجت‌روا شد حقّ بنی‌حیدر فقط با خون ادا شد منم ای نور خدا به رضای تو رضا تا جوادم برسه به کنارم تو بیا پنجمین خورشید تابان حسینم من این‌دم آخر هم گریان حسینم من کشته‌ی لب‌های عطشان حسینم من جدّ غریبم، زخمی و بی‌حال لب‌تشنه، می‌زد دست و پا در بین گودال همه گریان حسین همه قربان حسین همه‌جا شعله‌ور از لب عطشان حسین

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی