- 15
- 1000
- 1000
- 1000
شب دهم رمضان 1401 - محمود کریمی - وفات حضرت خدیجه (س)
مناجات خوانی شب دهم رمضان، وفات حضرت خدیجه (س) با صدای محمود کریمی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - نام زیبای تو، چه بیپروا روز و شب، بیوضو ادا میشد در نمازی که از سر عادت مثل هردفعهای، قضا میشد یکقدم آمدم به سویت من صدقدم آمدی به سویم باز گوش بیگانه، کاش پیش از این با صدای تو آشنا میشد همچو یک وصلهای که ناجور است در میان تمام خوبانت روسیاه زمانه، من بودم خوب و بدها اگر سوا میشد آه ای مهربان! چه شبهایی در تب بغض کهنهای کاری با همین توبههای گهگاهی حاجتم ناگهان روا میشد آمدم گرچه دیر امّا باز راه برگشت خانه، هموار است یا مجیبَالدّعای مضطرها باید این عشق، برملا میشد باز کن در که روسیاه آمد با همان کولهبار سنگینش بیخدایی که دیر فهمیده است هرچه میخواست، با «خدا» میشد من همان کفتری که جلدت شد پای او را ببند بر بامت هرزمانی که با گناهی نو دستش از دست تو، رها میشد
-
مناجات - این موی سفید من، این روی سیاه من این نالهی العفو و این کوه گناه من با آنکه همه عمرم، هرلحظه گنه کردم بر عفو تو میباشد، هرلحظه نگاه من عمریست که میبینم، دارند به هم الفت لطف تو و عفو تو؛ اشک من و آه من هم تیره شده روزم، هم بسته شده چشمم هم خم شده پشت من، هم گم شده راه من سرتابهقدم تشویش، مرگ از پی و گور از پیش ای خالق من رحمی بر حال تباه من باشد که تو بگشایی راهی به سویم، یا ربّ فریاد که از هرسو، بسته شده راه من من عبد گنهکارم، من مستحق نارم من سخت گرفتارم؛ العفو اله من از آتش خشم تو، باکم نبود هرگز وقتی که بود یا ربّ، عفو تو پناه من میثم! چه از این بهتر؛ با دوستی «حیدر» بگذشت شب و روز و سال من و ماه من
-
مدح - ما تا خدا خداست، فدای خدیجهایم مشغول ذکر و مدح و ثنای خدیجهایم عمریست سربهراه ولای خدیجهایم شکر خدا که تحت لوای خدیجهایم بعد از هـزارسال گدای خدیجهایم وقتی عنادورزی دشمن، مُبرهن است مارا هدف مشخّص و تکلیف، روشن است تا حفظ اعتقاد کنم؛ شعر، جوشن است مهرش، نتیجهی دههی اوّل من است ما یکدهه تمام برای خدیجهایم در آسمان حائر او گریه میکنیم با گریههای زائر او گریه میکنیم در بیتهای شاعر ا گریه میکنیم ده شب فقط به خاطر او گریه میکنیم ما پیشواز روز عزای خدیجهایم هرگز نبین که اهل ریا، پا پی چهاند دنبال خط و ربط چه کس یا پی چهاند امروز در هوای چه، فردا پی چهاند اصلاً به ما چه، مردم دنیا پی چهاند ماها که در پی نوههای خدیجهایم جز او، کسیکه بانوی دارالرّسول نیست غیر از خدیجه، هیچکس اُمّبتول نیست نورش ستارهایست که اهل اُفول نیست بیمهر او، عبادت عالم قبول نیست ما با خدیجه، عبد خدای خدیجهایم خاک رهش نباشم اگر، خاک بر سرم با آن کسیکه نیست فقیرش نمیپرم من خار چشم دشمن زهرا و حیدرم مهر خدیجه را به سر شانه میبرم شکر خدا که مادر زهراست، مادرم تو در بطن خودت، جا دادهای نور امامت را کجا دارد کسی دیگر شبیهت این کرامت را خدا، زهرا به تو داده؛ همان خیر کثیرش را دلیل خلقت عالم، شکوه بینظیرش را ولی افسوس! زود از تو جدا خواهد شد این دختر و میگیرد بهانه که کجا هستی؛ کجا مادر؟ به اسما گفتهای که پیش زهرا باش تا آخر بیا و در شب عقدش، برایش باش چون مادر شنیدم ماجراهای در و دیوار در راه است پس از آن، کار زهرایم فقط گریه، فقط آه است شنیدم در جوانی، دختر من پیر خواهد شد و از نامردمان این حوالی، سیر خواهد شد شنیدم زود خواهد رفت امّا چون گلی پرپر پس از او میشود تنهای تنها، همسرش حیدر بیا اسما؛ شب غسلش، کنار همسر او باش علی تنهاتر از تنهاست؛ آنشب، یاور او باش بریز آب روان اسما، ولی آهستهآهسته به جسم اطهر زهرا، ولی آهستهآهسته
-
نوحه - خوب خوبایی خیلی آقایی مهر و مهتابی اربابی مولایی کسی شد آزاد که راهش افتاد به دربار حسین سوامون کردن صدامون کردن هوادار حسین حالم آشوبه قلبم میکوبه پای عشق تو هر عشقی مغلوبه دل آواره کجارو داره به جز خونهی تو همه عاقلها ارادت دارن به دیوونهی تو درمون دردم دورت میگردم اگر برا تو نمردم نامردم منی که جلدم نشونه بال و پرم مال توئه میام دنبال شهیدای تو سرم مال توئه
تاکنون نظری ثبت نشده است.