- 13
- 1000
- 1000
- 1000
شب هشتم رمضان 1401 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب هشتم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - عبد فراریام؛ به درت باز آمدم اقرار میکنم که گنهکارم و بدم اعلان صلح و آشتی از جانب تو بود باور نمیکنم که بخواهی، کنی ردم سنگینی گناه ز پایم فکنده است جز تو که دست گیرد؟! و جز تو که بخشدم؟! ای وای من! که چون به درت توبه میکنم سرمیزند دوباره گناه مجدّدم با آنکه عهد خویش شکستم هزاربار این دفعهی هزار و یکم، باز آمدم خواهی ببر به دوزخ و خواهی ببر بهشت من عاشق محمّد و آلمحمّدم معبود من! چگونه بسوزی در آتشش؟ دستی که من به دامن «آلعلی» زدم ره دور و لرزه بر قدم و قبر، پیش رو در زیر کوههای گنه، خم شده قدّم سرمایهی گداست، همان دست خالیاش من آمدم گدایی و خالی بود یدم میثم که نیست درخور بخشش، گناه او بخشی مگر به حیدر و زهرا و احمدم
-
روضه - دقم دادند؛ جوانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم، خوشقدّ و بالا فلک! دیدی جوانم را گرفتند؟ فلک! دیدی چه خاکی بر سرم شد؟ علیاکبر، علیاصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم، دادم آبش در این گلشن، خدایا کی روا بود؟ گل از من؛ دیگری گیرد گلابش زمین خوردی؛ خزانی شد بهارت نزارم میکند، حال نزارت ندارد قوّتی پاهایم امّا میآیم با سر زانو کنارت امان از ضرب با شدّت، علیجان تو را کشتند با سرعت، علیجان شبیه فاطمه، مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت، علیجان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکّهچوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دستهایم که گیرد لختهخون را از دهانت به هرجا بنگرم، تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هرجا ردّی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم بنازم! لحن «بابا گفتنت» را نکش از دست بابا، دامنت را نشستم روی خاک و با تحیّر تماشا میکنم جانکندنت را
-
نوحه - ای ماهی غرق خونم ای باغ گل خزونم پاشو که منم مثه تو نیمهجونم بالابلند بابا گیسوکمند بابا اگه تو بری توو این غریبی دل به کی ببنده بابا؟ پاشو بریم که سکینه بیقراره چجوری برت گردونم ای پارهپاره؟ از من مگه دل بریدی؟ حال پدرو ندیدی؟ کشتی منو بسکه رو خاک پاکشیدی تازهجوون بابا دردت به جون بابا حالا دیگه کی بشه عصای دست غرقخون بابا پاهام دیگه نای برگشتن نداره چجوری برت گردونم ای پارهپاره؟ بالای سرت میشینم جون کندنتو میبینیم آتیشه به جای دل، توو عمق سینم رفتی همه امّیدم رفتی یل رشیدم حال دلمو باید بپرسی از محاسن سفیدم غمت، داره جونمو بر لب میاره چجوری برت گردونم ای پارهپاره؟
تاکنون نظری ثبت نشده است.