- 42
- 1000
- 1000
- 1000
شب ششم رمضان 1401 - محمود کریمی
مناجات خوانی شب ششم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
نوحه - حسینم وا حسینم وا حسینا شهیدم وا شهیدم وا حسینا اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند اگر کشتند چرا آبت ندادند تو را زان در نایابت ندادند برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری ...
-
مناجات - کجا خیمه برپا کردی امشب؟ کجا روزتو وا کردی امشب؟ چقد یاد تو کردم عزیزم بگو، یادی از ما کردی امشب؟ دم إفطار اسمتو بردم خداکنه اسمه منم ببری به یاد توام یا «امام زمان» خدا کنه، بار منم بخری دعای سحر، عطرتو داره اجابت بارون به همراشه عزیز من؛ ای روزهدار غریب آقا جون، روزهات قبول باشه شده سدّ راه من، گناهم ببخشید اگه نامهسیاهم میمیرم! تو تحویلم نگیرى منو پس نزن اى سرپناهم خرابم من؛ روبراهم کن غلط کردم، اشتباه رفتم زدن دست ردّ روى سینم به جز خونت، هرکجا رفتم بزرگى کن ناخداى دلم زده طوفان زندگى منو به سمت تو سربهزیر اومدم میبینی شرمندگى منو برای تو، من کاری نکردم امامم رو خوب یاری نکردم همش آبرو دادی تو امّا برات آبروداری نکردم بگو ای ماه شب «زهرا» غروب جمعه، کجا میری؟ بگیر دست من رو هم آقا اگه امشب «کربلا» میری اگه میشد همسفر بودیم مثه بارون، گریه میکردم کنار تو بین صحن «حسین» دم ایوون، گریه میکردم
-
روضه - هم پریشان حسینیم، هم پریشان حسن ای بهقربان حسین و ای بهقربان حسن روز اوّل، مادرم چشمان من را نذر کرد اینیکی آن حسین و آنیکی آن حسن هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسد هست گریان حسین و هست گریان حسن ما نه تنها این دو شب، کلّ محرّم میشویم شببهشب تکیهبهتکیه باز مهمان حسن زیر ایوان نجف دیدم روزی میرسد یاحسن جان مینویسیم زیر ایوان حسن روضههای ما همه لطف امام مجتبیست شکر هرشب میروم در زیر باران حسن قاسمش وقتی به میدان زد؛ حسین آهسته گفت: میرود جان حسین و میرود جان حسن نعره شد: إن تَنکرونی فنا ابن المجتبی تیغ را چرخاند و گفت: این است طوفان حسن شد حسن، یک ضربه زد ازرق همانجا شد دوتا نعره زد عبّاس؛ ای جانم به قربان حسن
-
نوحه - لباس رزم اندازه تنت نشد اشکای من حریف رفتنت نشد به لب ابالفضل تکبیره رو سر تو قرآن میگیره بی تو حسین میمیره دیگه شدی عزیزم برا خودت یه مردی وای اگه تو به میدون بری و برنگردی خوب میدونم هستی چقدر تشنه آب نمیرسه پای تو حتی به رکاب شده چشمای من بارونی دیگه تو عازم میدونی داری رجز میخونی با نامه داداشم تو دست من رو بستی با دستای علمدار به روی اسب نشستی دلم میخواست یادت برن غصه هاتو حس نکنی جای خالی باباتو مدینه با دل پر دردم مثه اکبر بزرگت کردم دور تو من میگردم به تو همیشه قاسمم من پسرم میگفتم با دینت دوباره یاد بابات میفتم
-
نوحه - ای کشته دور از وطن دور از وطن وای دور از وطن وای دور از وطن وای وای وای ای تشنه صدپاره تن ای بی کفن وای ای بی کفن وای ای بی کفن وای وای وای شبهای جمعه فاطمه با ناله و با زمزمه وای وای وای گوید حسین من چه شد نور دوعین من چه شد وای وای وای چشمای زینب خونه اشک علی بارونه مادر براش میخونه حسین غریب مادر شاه غریب و بی کس و بی لشکرم وای بی لشکرم وای بی لشکرم وای وای وای ای قبله اهل حرم اهل حرم وای اهل حرم وای اهل حرم وای وای وای میسوزه چشمام از تب لبهای خشک اصغرت وای وای وای میمیرم آخر از غم سره جدا از پیکرت وای وای وای محرم از راه اومد با ناله او اشک و آه بگو ابا عبدالله حسین غریب مادر داغ تو کرده پیرم انقد زبون میگیرم آخر برات میمیرم حسین غریب مادر
تاکنون نظری ثبت نشده است.