منو
شب پنجم رمضان 1401 - محمود کریمی

شب پنجم رمضان 1401 - محمود کریمی

  • 2 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 8 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 5رمضان
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مناجات خوانی شب پنجم رمضان با صدای محمود کریمی، 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:05
    مدح - می‌رسد از منبر کوفه، ندای او به گوشم که ای تمام خلق عالم، من امام‌العالمینم من علی‌ام، عالی‌ام؛ دانای اسرار نهانم انجم‌آرای سمایم، کارپرداز زمینم من به قرآن، «با» بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیمم مومنون و کوثر و طه و قدر و یاسینم آل‌عمران، مائده، اعراف، توبه، هود، نوحم مومن و شوری و فتح و صافّات و حشر و تینم مقصد رمز «الم نشرح لک صدرک» منم من زآن که آرامش به قلب پاک «ختم‌المرسلینم» مقصد رمز حقّ از السّابقون السّابقونم حجّت‌الله‌ام؛ وصی رحمت‌ٌ‌للعالمینم دست سرمد، یار احمد، ماه مفرد، زیب مسند مهر امجد، نور ایزد، من امام‌العارفینم دائم هستم، حاکم هستم، قائم هستم، عالم هستم واصل هستم، فاصل هستم، مرشد روح‌الامینم تا قیامت گر شود تفسیر از نهج‌البلاغه نیست خطّی از خطوط صفحه‌ی علم‌الیقینم پرچمم «نصر من الله» است و خود «فتحاً قریبا» در نبرد ناکثین و قاسطین و مارقینم گفته قرآن: چنگ باید زد به حبل‌الله جمیعا اهل عالم! دست پیش آرید؛ من حبل‌المتینم من معزّالمومنینم، من مذلّ‌المشرکینم من بصیرٌ بالعبادم، من هدیً للمتّقینم باد و خاک و آب و آتش در پی فرمان‌گذاری در شمال و در جنوب و در یسار و در یمینم بی‌نوایان را نوایم، دردمندان را دوایم بی‌پناهان را پناهم، بی‌معینان را معینم من همان شاهم که مشک پیرزن گیرم به دوشم من همان شاهم که دست حقّ بود در آستینم روز، یار خلق و شب، همبازی طفل یتیمم هم‌نشینی با گدایی را به شاهی برگزینم گر ببینم اشک غم می‌ریزد از چشم یتیمی می‌رود تا عرش اعلا، آه از قلب حزینم
  • 7:50
    مدح - من کی‌ام چون پاک‌بازان در دل پاکان، مکینم غم ندارم چون‌که با اهل حقیقت هم‌نشینم گاه‌گاهی چون نسیم صبح‌گاهان با صفایم گاه‌گاهی چون کلام عشق‌بازان، دل‌نشینم گاه در سوز و گدازم، گاه در راز و نیازم گاه در اوج معانی، گاه در بحر یقینم جمله موجودات را دیدم که در فخرند باهم هریکی می‌گفت در فضل و شرف، من بی‌قرینم خاک گفتا: من حسین‌بن‌علی را جان‌نثارم آب گفتا: مهر زهرا مام نور خامسینم باد گفتا: من غلام و جان‌نثار کوی اویم نار گفتا: دشمنش سوزم به قهر آتشینم گفت جبرائیل: می‌نازم که هستم بنده‌ی دربار آن شه خواند میکائیل مدحش؛ گفت: عبدش را معینم ماه گفتا: گرد راه مرکبش را چهره سایم مهر گفتا: توسنش را بوسه‌زن بر صدر زینم جملگی گفتند: ای انسان! تو در عشقش چه کردی؟ گفت: من صاحب‌وصال عشق آن عشق‌آفرینم روز عاشورا به موجودات، بانگ اُخرجوا زد جز مرا کز سرویت بر کاخ اجلالش مَکینم آن‌یکی بوسید دستش، دیگری بوسید پایش این‌یکی گفتا که برگو کیستی؟ ای نازنینم گفت: من ماه بنی‌هاشم، سرور قلب زهرا شبل حیدر، زاده‌ی آزاده‌ی امّ‌البنینم دست دادم، چشم دادم، جسم دادم، فرق دادم تا فدا گردید جان در راه آن عشق‌آفرینم دست دادم در ره حقّ تا که یزدان داد بالم با همه قدّوسیان، طیّار در خلد برینم خوانده یزدانم ز لطف و مرحمت، باب‌الحوائج دست‌گیر کلّ خلق از اوّلین و آخرینم روز مردی گر بیارم خم به ابروی کمانم آیه‌ی «نصرمن الله» نقش بندد بر جبینم معنی درس وفایم، فانی راه بقایم جرعه‌نوش چشمه‌ی علم امیرالمومنینم ای گنه‌کاران! بشارت باد؛ زهرا روز محشر آورد بهر شفاعت، دست‌های نازنیم تشنه‌لب در آب رفتم، این سخن با خویش گفتم من چگونه آب نوشم؟ شاه را عطشان ببینم مشک را پرکردم از آب و به خود گفتم که باید راه نزدیکی برای خیمه رفتن، برگزینم

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی