منو
ولادت پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع) 1402 - مجید بنی فاطمه

ولادت پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع) 1402 - مجید بنی فاطمه

  • 4 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 24 دریافت شده
مدیحه سرایی ولادت پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:16
    مدح - ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا یکی بنیانگر مکتب، یکی آرنده ی مذهب یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا رسد آوای قال الصادق و قال رسول به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه دو تن اما چو ذات پاک یکتا هر دو بی همتا محمد کیست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت که گر نازی کند، در هم فرو ریزد همه دنیا محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا محمد کیست؟ مولایی که مولانا علی گوید: «منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا» محمد از زمان ها پیشتر می زیست با خالق محمد از مکان پیموده ره تا اوج اَو اَدنی محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجی هستی، محمد سید بطحا محمد کیست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا، ششم هادی، ششم رهبر، ششم سرور که هم دریای شش گوهر بود، هم دُرّ شش دریا صداقت از لبش ریزد، فصاحت از دمش خیزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا بسی زهّاد و عبّادند بی مهرش همه کافر بسی عالم، بسی عارف، همه بی نور او اعمی دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او دو کوه حکمت و ایمان، دو بحر دانش و تقوی مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد، چه در دنیا چه در عقبی در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز! ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا! بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش نه از محشر بود بیمم، نه از نارم بود پروا سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر اگر گردم جدا یک لحظه از ذرّیه ی زهرا از آن بر خویش کردم انتخاب نام «میثم» را که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
  • 5:13
    سرود - عزیز عالم اومده شرف آدم اومده مژده میدن فرشته ها نبی خاتم اومده تو بهشت به رونمای پیمبر پیچیده طنین الله اکبر اومده حبیب و دلبر حیدر این ندا از آسمون هفتم اومد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد تو که نبی مرسلی ؛ تو خونه ی توام ولی عیدی می گیرم امشب از دستای مرتضی علی به خدا می خوام برا تو فدا شم تو صف فداییای تو بشم نکنه یه روزی از تو جدا شم قلب من تا آسمون مکه پر زد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد این ندا از آسمون هفتم اومد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد تو بهشت به رونمای پیمبر پیچیده طنین الله اکبر اومده حبیب و دلبر حیدر اسم تو اسم اعظمه هر چی بگم بازم کمه عاشقا شادن امشب از شادی قلب فاطمه یا نبی برای خاطر زهرا بیا و بخر دل منو آقا که بشم گدای تو ، تو دو دنیا عشق تو تو قلب من گذشت از حد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد این ندا از آسمون هفتم اومد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد تو بهشت به رونمای پیمبر پیچیده طنین الله اکبر اومده حبیب و دلبر حیدر این همه ی حقایقه که تو دلی که عاشقه بالاترین سریر عشق جای امام صادقه به خدا دلم به نام تو پر زد که توی جشت ولادت احمد می خونیم یا جعفر بن محمد با تو تا همیشه دل می مونه عاشق آبروی شیعه یا امام صادق تو بهشت به رونمای پیمبر پیچیده طنین الله اکبر اومده حبیب و دلبر حیدر این ندا از آسمون هفتم اومد یا حبیبی یا طبیبی یا محمد
  • 5:47
    مدح - بنی فاطمه - گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم ، خدا را در علی روز اول از خودش یک نور واحد خلق کرد نیم آن شد مصطفی و نیمه ی دیگر علی این سر قرآن علی و آن سر قرآن علی حق کتابی را فرستاده است سر تا سر علی می‌ نویسم از ازل ظاهر علی باطن علی می‌ نویسم تا ابد اول علی آخر علی ظاهرش این بود در معراج ، الله و رسول بود اما باطناً ، الله ، پیغمبر ، علی او خودش جای خودش ، نامش چنان مشکل‌ گشاست که شفاعت می‌‌ کند فردای محشر هر علی یا ابا آدم ! ابا شبّر ! ابا زینب ! علی ! همسر زهرا على ، داماد پیغمبر علی شهریار و شهسوار و بنده ی پروردگار حضرت دلدل سوار و خواجه ی قنبر علی انبیا دست توسل بر عبایش داشتند انبیا هرچند بالایند ، بالاتر علی گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف می‌ دمد خورشید از چاک گریبان نجف سفره ی مولاست گر پهن است هر جا سفر‌ه‌ ای عرش هم باشیم اگر ، هستیم مهمان نجف آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ‌ وقت من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه هر کسی که رفت زیر دین ایوان نجف به قنوت ما نمی‌ آید عقیق هیچ جا می‌ خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم سر به قربان مدینه ، جان به قربان نجف رزق آب ‌و نان ما دست حسین است و علی سال‌ ها خوردیم آب کربلا ، نان نجف نیمه ی ماه رجب از راه دارد می‌‌ رسد کربلای ما چه شد ؟ دستم به دامان نجف شاعر : علی اکبر لطیفیان
  • 4:18
    سرود - بنی فاطمه - ای حضرت معشوق ای حضرت دلدار ای حاکم مطلق یا حیدر کرار تا هستم مستم مست از نام علی لبریز از جام علی منم عبد و غلام علی دین و دنیا دارم دره این خونه جا دارم قنبر نیستم اما مثه حیدر مولا دارم بر کشور دلها هستی تو شهنشاه ما صید تو هستیم حیدر ولی الله افتادم من بر خاک کوی علی بر لب هو هوی علی میزنم ز سبوی علی میخونم آسوده علی محبوب معبوده همراه پیغمبر تو شب معراجم بوده فرزند تو مولا کشتی نجات مِی خونه ی عشاق ایوون طلات عالم روزی خورده از خان علی شاه مردان علی شده فاطمه جان علی دل بیماره عشقت چه جنونی داره عشقت مثل میثم میدم سرم و رو دار عشقت

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی