منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول 92 - محمود کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول 92 - محمود کریمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 348 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب دوم فاطمیه اول با صدای محمود کریمی، 1392

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:25
    مناجات - روزا بی تو شبه تاره بی تو شب ها بی ستاره اگه این جمعه نیایی سال نو باز بی بهاره کاش میشد تو رو ببینم حتی یک لحظه کوتاه کاش میشد فقط به قدری که بگم آجرک الله دنبال عطر تو سرگردونم از داغ مادرت بی سامونم من برات میمیرم آقا جونم آقا جونم آقا جونم یه سال منتظرم من یه ساله چشم به راهه مثه پیرهن تو آقا لباس عیدم سیاهه یه سری بیا به بزم مادر قامت خمیده امشبم دور و بر ما پر مادر شهیده اینجا این شهیدا میون دارن این شب جمعه ای مهمون دارن مهمون بانویی قد کمون دارن
  • 20:06
    روضه - مثل هر روز مادرم برخاست تا نماز و نوافلش را خواند نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی غم دلش را خواند پدرم مرد لحظه های خطر پدرم مرد روز های نبرد ولی این روز ها شکسته شده وای اگبر بشکند غرور مرد فاطمه یک تنه سپاه علیست تا نگوید کسی علی تنهاست حیدری بود کار زهراییش مادر امروز جلوه باباست زخم ها را خرید با جانش چون برای علیست می ارزد و ستون های مسجد شهر از ترس نفرین هنوز می لرزد همه پیکرش سیاه شد و در عوض شد سفید گیسویش پهلو و بازو چه می گویم که فقط مانده روی و ابرویش از سر صبح صورت او را خیره خیره نگاه می کردم چشمم از اشک تار وچشمش را تیره تیره نگاه می کردم بهر احقاق حق خود امروز در سر خود خیال دیگر داشت زیر لب ذکر یا علی می گفت چادرش را که از زمین برداشت چادرش را سرش که کرد انگار اسمان در حصار ماه افتاده گفت بر خیز دیر شد حسنم دست من را گرفت و راه افتاد بر سرش ابر سایه می انداخت از رهش باد خار را پس زد راه کوتاه و ماهم اهسته مادرم اما نفس نفس می زد تا رسیدیم حق خود را خواست با روایات و تکیه بر ایات شیر زن مثل همسر شیرش زیر بار ستم رود هیهات حق خود را گرفت اخر سر دلم اما نمی گرفت ارام سوی خانه روان شدیم اما رمقی که نبود در پاها شور و اشوب و دلهره یک ریز در تب کوچه هر قدم می ریخت هر قدر سمت خانه می رفتیم قلب من میزد و دلم میریخت در سکوتی غریب و شوم از دور
  • 15:14
    زمینه - مادر پیش چشمای من روی خاک کوچه نشست کوچه باریک و روز روشن بود و توی دستای مادر دستای من بود و یه دفعه دیدم که وسط کوچه دشمن بود و توی یه چشم به هم زدن سایه ای رد شد از سرم سایه یک دست سیاه که رفت به سمت مادرم مادرم افتاد رو زمین هنوز نمیشه باورم ناله مادر بی صدا ناله من وای جیگرم نامرد راه کوچه رو بست سیلی آیینه رو شکست مادر پیش چشای من روی خاک کوچه نشست یادمه خورشیده آسمون می لرزید یادمه تا خونه پاهامون میلرزید زیر چادر دستاش مث بید مجنون میلرزید یکی نبود تو اون کوچه که بگه بی حیا نزن ناموس پیغمبرت و به خاطر خدا نزن میون شعله ها زدی این دفعه رو بیا نزن دستت الهی بشکنه اینقده بی هوا نزن اشکاش دونه دونه چکید چشماش دیگه من و ندید صاحب خونه آسمون سالم به خونه نرسید کی میدونه این درد چقدر دشواره داغ مادر دیدن چه عذابی داره لحظه ای که دیدم روی خاک افتاده گوشواره به کی بگم که مادرم تا خونمون چه حالی داشت دستش و رو شونم گذاشت دیگه خودم شدم عصاش هی مینشست روی زمین جونی نمونده بود براش آروم آروم نفس نفس گریه میکرد یواش یواش این داغ همه وجودم و سوزوند بود و نبود وقتی میون کوچه ها بردند گل کبودم و ای عزیز زهرا ای غریب مادر دلمو بردی یا حسن ابن حیدر به خدا آقا جان من غلامت هستم تا محشر نوروز ما روزیِ که حرم تو بنا میشه تازه از اون روز به خدا مدینه با صفا میشه دیگه چی از خدا میخوام حاجتمون روا میشه اون حرمی که شعبه اول کربلا میشه چشمم به کرم حسن سایش رو سرمه حسن سال دیگه قرار ما روضه تو حرم حسن تردید مکن تصورش هم زیباست ایوان حسن عجب صفایی دارد به اذن مولا مجتبی وای شهید کربلا
  • 4:35
    واحد - رحیمی - یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم ما خاک پای خاک پای مجتبائیم بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست غریب مادر حسن غریب مادر بر گریه‌ی زهرا قسم مدیون زهراست چشمی که گریان عزای مجتبی نیست در کربلا هر چند با دقت بگردی چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت همپایه ی درد و بلای مجتبی نیست طوری تمام هستی‌اش وقف حسین شد انگار قاسم هم برای مجتبی نیست آیا شده بال و پرت افتاده باشد در گوشه ای از بسترت افتاده باشد آیا شده مرد جمل باشی و اما مانند برگی پیکرت افتاده باشد
  • 3:37
    واحد - ناگهان بال و پرم آتش گرفت سوختم پا تا سرم آتش گرفت با گلت سیلی نمیدانی چه کرد پلک چشمان ترم آتش گرفت دست آن نامرد داغ از کینه بود زد به رویم معجرم آتش گرفت گرم عشقت بودم از خود بی خبر بین شعله پیکرم آتش گرفت با تماشای تن خونین من قلب زینب دخترم آتش گرفت بانگ سر دادم که ای فضه بیا ناز دانه گوهرم آتش گرفت روضه خوانم شد خدا فرمود آه دختر پیغمبرم آتش گرفت شب های جمعه فاطمه آید به دشت کربلا با مریم و با آسیه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد
  • 7:55
    شور - چی میشه تیر محبت از تو کمون نگاهت بشینه صاف توی قلب و دل غلام سیاهت حساب من با حسینه کتاب من با حسینه روز قیامتم آخر جواب من با حسینه یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من پدر من من و ارباب به کرم تو سپرده از توی دامن مادر دلم و اسم تو برده عشق تو بس که بزرگه از سر دنیا زیاده کاری به هستی نداره اون که دل و به تو داده یه روزی میاد اقا جون روی چشمم پا میزاری میبریم تا کربلا و نمیزاریم تو خماری منم اون شمعی که عمری تو حرم تو می سوزه چشاش و هر شب جمعه به کرم تو میدوزه خونه مادریم اقا حرم کرب و بلاته سایه روی سر من علم صاحب عزاته یادم میاد بچه بودم تا که محرم میرسید با چادرای مادرامون گوشه یک پیاده رو یاد محرم کرده بودیم خیمه علم کرده بودیم یه قلب کوچیک تو سینه مست و خریدار حسین نوشته بود رو پرچما یل کربلا ابالفضل قربون اون قد و بالات الهی که من بمیرم برای خشکی لبهات حسابم با حسینه حسینه کتابم با حسینه حسینه سوال از من چه می پرسی چه می پرسی جوابم با حسینه حسینه من از حسین دم میزنم آتیش به عالم میزنم عشق حسین یار منه دیوونگی کار منه ای جانا ای جانا ای یارا ای یارا سلطان عشق دریاب ما را

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی