منو
شب عاشورا محرم 96 - محمود کریمی

شب عاشورا محرم 96 - محمود کریمی

  • 7 تعداد قطعات
  • 22 دقیقه مدت قطعه
  • 206 دریافت شده
مرثیه خوانی شب عاشورا با صدای محمود کریمی، 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 22:32
    روضه - خطری میکنم از فتنه شیطان احساس خطر خار جحیمی به روان گل یاس در دل آل پیمبر همه افتاده هراس شمر آورده امان‌ نامه برای عباس زین مصیبت حرم پاک علی می ‌لرزد گوییا ملک خدای ازلی می ‌لرزد کیست عباس امید دل خیرالناس است کیست عباس شرف عشق ادب احساس است شیشه را قصد شکار جگر الماس است پاسدار حرم‌ الله اگر عباس است به نگاهیش عدو در سقر آواره شود جگر شمر و امان ‌نامه او پاره شود باز دنیا به سوی حیدر کرار آمد به سراغ قمر از راه شب تار آمد دل شب سوی حرم شمر ستم کار آمد به شکار دل عباس علمدار آمد گفت عباس ببین بخت تو را همراه است که امان‌ نامه تو خط عبید الله است چشم عباس که بر شمر ستم کار افتاد پای‌ تا فرق چو آهی که برآید ز نهاد گفت ای کار تو بر آل پیمبر بیداد به تو و خط و امان‌ نامه تو نفرین باد دور شو این همه افسانه مخوان در گوشم به دو عالم پسر فاطمه را نفروشم گفت ای لعل لبت تشنه دلت دریایی تا به کی پای تو در سلسله تنهایی به تو زیبنده بود سروری و آقایی حیف از قدر و جلالت که کنی سقایی تو امیری ز چه رو عبد برادر باشی نزد ما آی که فرمانده لشکر باشی گفت روزی که اذان بر در گوشم خواندند همگی بر رخم از اشک گلاب افشاندند مات و مبهوت به دیدار جمالم ماندند همه دور پسر فاطمه‌ ام گرداندند تا فدای پسر فاطمه گردد هستم پدرم اشک‌ فشان بوسه زده بر دستم گفت ما بوسه گذاریم به خاک پایت تو یل ام‌ بنینی و قمر سیمایت چه نیازی به حسین و به بنی ‌الزهرایت حیف باشد که ز هم قطع شود اعضایت عوض آن که حسین اشک برایت ریزد باش با ما که زر سرخ به پایت ریزد گفت خاموش که این بندگی ‌ام آقایی ‌ست مشک بر دوش گرفتم شرفم سقایی‌ ست با خبر باش که عباس بنی‌ الزهرایی‌ است جگرم سوخته و چشم و دلم دریایی‌ است باشد از اسب زمین خوردن من پروازم هر چه هستم به حسین ‌بن ‌علی سربازم من جدا لحظه ‌ای از آل‌ پیمبر گردم بهر حفظ سر و جان دور ز دلبر گردم پسر شیر خدا نیستم ار بر گردم عشقم این است که دور علی ‌اصغر گردم نیست بازیچه مانند تویی احساسم دور شو دور زنا زاده که من عباسم ای فدای شرف دین و مرامت عباس کوثر از جام نبی باد به کامت عباس از ولادت به تو بالیده امامت عباس تا قیامت ز رسل باد سلامت عباس تو به شهر دل یک خلق امامت کردی سر بلند است قیامت که قیامت کردیشاعر: استاد سازگار
  • 2:29
    زمینه - پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد پر زد سپس به وادی بتها و داد زد ام البنین تو تاج سری داشتی شد کس نیست پرسشی کند از شاه کربلا ای آفتاب دین قمری داشتی چه شد ای نور عین فاطمه با قد خم چرا ای سرو راستین کمری داشتی چه شد آه از دمی که زخم زبان زد ستمگری ای شاه باز بال و پری داشتی چه شد پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد ام الائمه گفت نوحو علی الحسین نور ازل حسین و سلام علی الحسین
  • 6:34
    زمینه - دشت دشت خون است پنجه در خون خصم دون است سینه خون است خیمه خون است پیکر پاک برادر غرق خون است آمده خیمه حسینم قد خمیده قد خمیده یا ابالفضل آه بر لب اشک در چشم رنگ رخسارش پریده یاابالفضل بعد عباس رشیدش از دو دنیا دل بریده روح سقا در خروش و جسم سقا آرمیده جان تو جان حرم بود ای که حالا نیمه جانی یا ابالفضل بود امیدم تو امشب پیش این طفلان بمانی یاابالفضل شعله بر دریا کشیدی تا خود عطشان بمانی تا کنار مشک پاره در دل میدان بمانی ماه نیمه جان است پیش او شاه قد کمان است قد کمان است نوحه خوان است فکر چشم بی قرار کودکان است ای برادر رفتی و من بی پناه بی پناهم یا ابالفضل دشمنم من را ز هر سو دوره کرده بسته راهم یا ابالفضل رفتی و تا ساعتی بعد من میان قتلگاهم بی تو زیر دست و پای این سپاه رو سیاهم آه از جدایی از نجف آید صدایی تو یل خون خدایی حیدر شاه غریب کربلایی
  • 5:29
    شور - ای دخترکان محو سر دوشت آغوشت گهواره اصغر اهل آسمان واله و مدهوشت می نوشت مه پاره ی اکبر در اوج یقینی قطع الیمینی نقش زمینی برادر ای پناه خیمه گاهم ای علمدار سپاهم ممنون تو هستم ای سرو شکستم ای زاده ی حیدر از جلوه ی جام ازلی مستی بشکستی بر خاک بیابان تو مظهر اسماء خدا هستی بی دستی ملجا غریبان تندیس وفایی عشق خدایی غرق بلایی برادر ممنون تو هستم ای سرو شکستم ای زاده ی حیدر
  • 3:12
    واحد - بود امیدم برادر جان مرا یاری کنی سال ها در لشکرم بهرم علمداری کنی ای دریغا از فراقت شد امیدم نا امید بی برادرم گشتم و پشتم خمید ابالفضل ای پناه لشگرم ابالفضل ای امید خواهرم ابالفضل ساقی لب تشنگان ابالفضل ای علمدار حرم ابالفضل هم پناه خیمه و ساقی طفلان منی تو علمدار سپاه من و هم جان منی شد دو دستت قلم و و تیر عدو چشم تو بست کمرم از غم داغ تو شکست ابالفضل ای پناه لشگرم ابالفضل ای امید خواهرم ابالفضل ساقی لب تشنگان ابالفضل ای علمدار حرم ابالفضل دست من قطع شد و پای مرا قطع کنید میکشم منت اگر تیر به چشمم بزنید حاضرم بند ز بندم بنمایید جدا ولی از بهر خدا تیر به مشکم نزنید شیعیان غرقِ به خون گشته علمدار حسین بهترین یار حسین بهترین یار و مددکار و سپه حسین تن خونین جوانان حسین روی زمین چشم زینب شده خون بار حسین
  • 2:29
    واحد - روز ازل نوشته ام به اشک هر دو دیده ام که با شراره های دل عشق تو را خریده ام ناله بود ز یاد تو شکر شراره های دل گریه برای تو بود خمس و ذکات دیده ام حسین عشق منی غم تو گشته ثروتم نگاه کن به صورتم که با سرشک دیده ام عکس تو را کشیده ام در دل و دیده موج خون به شکر نعمت جنون پنجه به رخ کشیده ام جامه به تن دریده ام
  • 4:56
    تک - میزنم دم ز علمدار رشید حرم عشق شه با کرم عشق مه محترم عشق صفای قدم عشق همان یار که گشته صنم عشق چکد از لب او بر لب پیمانه نم عشق همان شاه که باشد سر دوشش علم عشق نگار دل زارم صفا بخش مزارم به جز عشق جمالش به دل خویش ندارم قرارم بهارم شعارم همه دار و ندارم که باشد شب اول دل قبرم به کنارم دلم عاشق رویش شدم بنده کویش دلم بسته به مویش قدح نوش سبویش شتابان دل زارم همه شب جانب کویش چنان برگ خزانیست روان در دل جویش ندارم به خدا جز هوس دیدن رویش مرا کشته به و الله علی واری خویش ذکر بازوی یل ام البنین در کار زار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ابالفضل امیرم امیر بی نظیرم صفا بخش ضمیرم که جز عشق رخش در دل خسته نپذیرم چه خوش باشد اگر باز زند با دو سه تیرم که صیدش شوم و زیر قدم هاش بمیرم ز غیرش همه سیرم دل از مهر خدایی ابالفضل نگیرم علمدار ابالفضل سپهدار ابالفضل جهان گیر و جهان دار ابالفضل بود دلبر و دلدار ابالفضل مرا یار ابالفضل تپش های دل حیدر کرار ابالفضل شده در حرم فاطمه پرگار ابالفضل زنم جار ابالفضل بود عشق شرر بار ابالفضل بگوبد دل دیوانه سر دار ابالفضل سرم پر ز هوایش دلم جای ولایش غلامم به سرایش همه هستی و دینم به فدایش بود محور عرش ازلی دست جدایش حسین ابن علی سوره توحید بخواند ز برایش کسی نیست به پایش به قربان نوایش به قربان دعایش دلمن گشته خریدار ولایش به قربان گره بند قبایش بود چادر زهرا به دم حشر عبایش لقب باب حوائج نسب باب حوائج خداوند نجیبی و ادب باب حوائج دلم غرق کمالش پریشان وصالش دو ابروی هلالش نگاه پر جلالش که حق داده تعالش رخ خورشیدی و اما بی زوالش چنین داده مدالش بود زینب کبری همه جا محو جمالش دلم بنده نامش گرفتار مرامش که افتاده به دامش نه حاتم نه سلیمان و نه لقمان که موساست غلامش حسین است کلامش به زهراست سلامش قیامت متجلی شود از وقت قیامش تمامیِ بهشت است به نامش

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی