- 648
- 1000
- 1000
- 1000
عید غدیر 1401 - محمود کریمی، محمود علوی و ابراهیم رحیمی
مدیحه سرایی عید غدیر با صدای محمود کریمی، محمود علوی و ابراهیم رحیمی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - خدایی که نه مانند و نه مثل و نه قرین دارد ازل را تا ابد، نکته به نکته نقطهچین دارد میان قبضهی خود، اوّلین تا آخرین دارد هزاران آسمان در آسمان، دور از زمین دارد خدا، بیانتهایی بیش از آن و بیش از این دارد ولی تنها در عالم، یک امیرالمؤمنین دارد همیشه جامعالاضداد، جمع شعر و شور است او که نزدیک از رگ گردن و از اوصاف دور است او شگفت است و شگرف است و شکوه نور طور است او بسی سهلالوصول است او؛ بسی صعبالعبور است او خدایی خلقت مولای عالم، آفرین دارد که عالم یک خدا و یک امیرالمؤمنین دارد نه مدحی گفتهاند از او؛ نه شعری شاعران حتّی که مدح فاتح خیبر، نیاید در بیان حتّی اگر از شعر پرگردد همه هفت آسمان حتّی نباشد ذرّهای از مدحت آن بیکران حتّی نجف اینجاست؛ پس قلب عوالم را زمین دارد تمام آسمانها، یک امیرالمؤمنین دارد علی آن شیر شیرافکن؛ علی آن سیل بنیانکن علی آن رود بی پایان؛ علی آن سدّ روئین تن علی یعنی رجزهای سلحشوران مردافکن علی یعنی نمیدانم؛ قلم لال و زبان الکن کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد بهشتی میشود آنکه امیرالمؤمنین دارد قسم بر تیغ مرحبکش، به رزمش مرحبا گفتند همین که عبدود افتاد، یکسر لافتی گفتند ملائک وقت میدانش ز تکبیر خدا گفتند رها کردند عرش و ذکر «هو» یا مرتضی گفتند رسولالله که میبیند امیری این چنین دارد چه غم از آن همه لشگر؛ امیرالمؤمنین دارد میان رزم میبینی که تنها مرتضی مانده سپاه کفر، رم کرده و تنها ردّ پا مانده علی آن گونه رد میشد که از هر کس دو تا مانده علی آن گونه رد میشد که عزرائیل جا مانده خدا در عرش، تصویر علی را بر نگین دارد پیمبر بوسه بر تیغ امیرالمؤمنین دارد به روی منبری رفت از بزرگ و پست بالاتر علی را غیر خود از هر کسی برده است بالاتر پیمبر گفت: علی این است؛ از آنچه هست بالاتر از این دستی که رو کردم، نیاید دست بالاتر پیمبر گفت: بعد از من، جهان حبلالمتین دارد خدا را شکر این امّت، امیرالمؤمنین دارد
-
سرود - خجسته باد نام خداوند؛ نیکوترین آفریدگاران که تو را آفرید از تو در شگفت هم نمیتوانم بود! که دیدن بزرگیات را چشم کوچک من بسنده نیست مور، چه میداند که بر دیوارهی اهرام میگذرد یا بر خشتی خام تو آن بلندترین هرمی که فرعون تخیّل میتواند ساخت و من آن کوچکترین مور که بلندای تو را در چشم نمیتواند داشت پایی را به فراغت بر مرّیخ، هشتهای و زلال چشمان را با خون آفتاب، آغشته ستارگان را با سرانگشتان از سر طیبت میشکنی و در جیب جبریل مینهی و یا به فرشتهگان دیگر میدهی به همان آسودگی که نان توشهی جوین افطار را به سحر میشکستی یا در آوردگاه به شکستن بندگان بت، کمر میبستی چگونه اینچنین که بلند بر زبر ماسوا ایستادهای در کنار تنور پیرزنی جای میگیری و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم و در بازار تنگ کوفه؟ پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمیشناختم که عمود بر زمین بایستد پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم که پایافزاری وصلهدار به پا کند و مشکی کهنه بر دوش کشد و بردهگان را برادر باشد آه! ای خدای نیمهشبهای کوفهی تنگ ای روشن خدا در شبهای پیوستهی تاریخ ای روح لیلةالقدر حتّی اذا مطلعالفجر اگر تو نه از خدایی چرا نسل خدایی حجاز، فیصله یافته است؟ نه! بذر تو از تبار مغیلان نیست خدا را اگر از شمشیرت هنوز خون منافق میچکد با گریهی یتیمکان کوفه، همنوا مباش شگرفی تو، عقل را دیوانه میکند و منطق را به خودسوزی وامیدارد شب از چشم تو، آرامش را به وام دارد و توفان از خشم تو، خروش را کلام تو، گیاه را بارور میکند و از نفست، گل میرویدشاعر : علی موسوی گرمارودی
-
سرود - علی بیهمتا و بینظیره به همهی ماسوا امیره عالم از اسمش مدد میگیره آفرینش بی علی فقیره روز قیامت علی بشیره برا رسالت، علی وزیره ناصر و منصوره و نصیره همه صغیر و علی کبیره گدای ساقی کوثرم من غبار نعلین حیدرم من بیچاره اونکه دلی نداره چی داره اونکه علی نداره علی قسیم بهشت و ناره قرار دلهای بیقراره قمر شبهای بیستاره سحر شبهای انتظاره حرارت قلب پرشراره زلالی آب چشمهساره اسمشو اونکه به لب میاره روی سرش، لطف حقّ میباره دلای عاشق از این تباره عاشقی با شیعه همقطاره سری که دارم با یک اشاره هدیهی برق ذوالفقاره گدای ساقی کوثرم من غبار نعلین حیدرم من حرارتت با دلم چه کرده تویی که اسمت دوای درده فدای اسم تو هر چی مرده اگه داره کهکشون میگرده تویی تویی دست پشتپرده اونیکه فرماندهی نبرده صاحب پیشونیبند زرده گدای ساقی کوثرم من غبار نعلین حیدرم من رگ حیات بشر تویی تو برا بشر، بالوپر تویی تو سپاه حقّ یکنفر تویی تو یل جهاد و خطر تویی تو علم فتح و ظفر تویی تو اذون وقت سحر تویی تو برا پیمبر، سپر تویی تو برای امّت، پدر تویی تو عسل و شهد و شکر تویی تو آبروی معتبر تویی تو توی دو دنیا، خبر تویی تو مطاف بیت و حجر تویی تو دلیل شقّالقمر تویی تو گدای ساقی کوثرم من غبار نعلین حیدرم من
-
سرود - علوی - از غدیر خم اخبار رسید تاج شاهی به کرار رسید از ملائک صدا میرسه حق به حقدار رسید دست ما نیست بخوای نخوای قائده ی خدا تو آسمونا و زمینه بالا بری پایین بیای خدا میگه فقط علی امیرِ مومنینه ای که دلت میتپه واسه ی مولا زمزمه کن با خداوند تعالی اشهد ان علیً ولی الله تا اینکه حیدر رو منبر میاد نور به چشم پیمبر میاد بعضیا از حسادت داره چشمشون در میاد حرف یه روز دو روز که نیست علی از اول تا حالا برای ما امیره بترکه چشم حسود هرکی نمیتونه ببینه خُب بِره بمیره سینه سپر کن برا حضرت مولا داد بزن کور بشه چشم حسودا اشهد ان علیً ولی الله عشق تو رمز آزادگی ای نشون حلالزادگی حق و ناحق مشخص میشه به همین سادگی اگه حقیقتو بخوای حق با علیِ علی برای حق ملاکه تو آسمون روی زمین هرکی نداره حیدرو بدونه که هلاکه دستتو بالا بیار آی ماشاالله زمزمه کن واسه شادی زهرا اشهد ان علیً ولی الله
-
سرود - هر چه دارم همه از ساقی کوثر دارم منسب نوکری از دولت حیدر دارم گنج قارون همه در دست منست زیرا که منسب نوکری از دولت حیدر دارم علی، علی یا علی علی، علی حیدر ولیاللهای حیدر اسداللهای حیدر تو یداللهای حیدر بهترین هدفشاه لو کشف شیر حق علی سلطان نجف یا علی علی، علی حیدر یا علی، یا علی شان خطبهی غدیر یا علی، یا علی معنی نعم الامیر از یوم الازل تا یوم الابد ذکر دل بود یا حیدر مدد اسداللهای حیدر ولیاللهای حیدر تو یداللهای حیدر یا علی، یا علی معجزهی کردگار یا علی، یا علیای سند ذوالفقار صحن تو بهشت عشقت سرنوشت سردر جنان حق، حیدر نوشت علی، علی
تاکنون نظری ثبت نشده است.