منو
سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 1401 - حسین سازور

سالروز تخریب قبور ائمه بقیع 1401 - حسین سازور

  • 3 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 84 دریافت شده
مرثیه خوانی سالروز تخریب قبور ائمه بقیع با صدای حسین سازور، 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:08
    مرثیه - بقیع ، ای حرم اهلبیت نور سلام به بارگاه رفیعت ز راه دور سلام سلام بر تو و بر زائران گریانت سلام برتو و بر گرد وخاک ایوانت به غربت تو امام زمان پریشان است فدای این حرمی که به خاک یکسان است چقدر خاک بقیع ، بی قرار داری تو چقدر خاطره‌ی گریه دار داری تو نشسته ایم که با غصه‌ی تو گریه کنیم بخوان تو روضه که با روضه‌ی تو گریه کنیم چقدر فاطمه پیش تو آه و زاری کرد چقدر از غم مظلوم بی قراری کرد غمی که فاطمه از مرتضی نهان می کرد کنار تو که میامد کمی بیان می کرد خمیده راه میامد ز دیده دُر می سفت شنیده ام که برای تو درد دل می گفت شنیده ام به شرار سقیفه باد زدند شنیده ام سر زهرای خسته داد زدند شنیده ام که کشیدند دست مولا را شنیده ام که شکستند دست زهرا را شنیده ام که ماه رخش نشانه زدند به دست و صورت و پهلوش تازیانه زدند شنیده ام که شرر بر سرای یار زدند لگد به پهلوی بانوی بار دار زدند توهم شنیده ای آن آه آتشینی را صدای ناله‌ی یافضة خذینی را شنیده ام که کسی راه را به فاطمه بست بقیع درست شنیدم که گوشواره شکست؟ غم خرابی تو کشت شیعه را اما خرابی تو کجا و خیام کرببلا؟ حرم کجا و نوامیس و آه و ناله کجا؟ حرم کجا و تن دختر سه ساله کجا؟ حرم کجا و اهانت به آن جلیله کجا؟ حرم کجا ، شرر و چادر عقیله کجا؟ حرم کجا و سم مرکب و عزیز خدا حرم کجا و تن پاک سیدالشهدا حرم کجا ، بدن طفل نازدانه کجا عزیز کرده‌ی ارباب و تازیانه کجا حرم کجا حرم الله و چشم هرزه کجا حرم کجا سر صاحب حرم به نیزه کجا حرم کجا ، سر صاحب حرم به دست پلید سر حسین کجا، چوب خیرران یزید شاعر : محمدعلی قاسمی خادم
  • 6:21
    مدح - به مقام قرب سلمان به صداقت ابوذر به کلام حق فضه به رخ سفید قنبر به اشاره های مصحف به دم شبیر و شبر به هر آیه ای ز قرآن و به هل اتی و کوثر که گرانتر است از زر نخی از عبای حیدر همه روز گرم کاری همه شب پی یتیمان وسط نبرد شیری وسط نماز گریان پی بوسه ای به پایت لب تیر میدهد جان به تمام کارهایت متجلی است قرآن تو به لیله المبیتی زره تن پیمبر ره آفتاب کج شد به اشاره نگاهت متغیر است ساعت به زمان دل بخواهت تو به آسمان پناهی شده فاطمه پناهت شده اهل خیر هرکس زده کوه خود به کاهت که تو دستگیر مایی که تو محشری به محشر ضربان ذوالفقارت به تن خطر نشسته و کشانده لشگری را روی خاک دسته دسته به مصاف چشمهایت شده کفر سر شکسته چه به مدح تو بگویم من زار دست بسته خود شهریار گفته به تو این کلام بهتر علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را به علی شناختم من بخدا قسم خدا را برو ای گدای مسکین در خانه اش مکرر همه جا به هر بهانه سر نام توست دعوا چه به کوچه مدینه چه به کربلای آقا ز حرم چو جلوه گر شد همه ی امید لیلا چه سریع شد خمیده پی یار قد بابا پسری ابوالعجایب پسری رسول منظر به سپاه حمله ور شد تنش از عقاب افتاد دو لبش عقیق بود و به رویش رکاب افتاد روی نیزه رفت و کم کم بدنش ز تاب افتاد به همان زمان که دیگر ز رویش نقاب افتاد به دل حسین آمد غم روی سرخ مادر نفسش که بند آمد به زمین کشید پا را پدرش چگونه دیده بدن جدا جدا را شده وقت آنکه دیگر ببرند مصطفی را به جز این عبا چه مانده؟ ببرد علی ما را نه که یک علی اکبر که شده هزار اکبر شاعر : سید پوریا هاشمی
  • 3:51
    مناجات - غرق معصیتم و زندگی ام رو به زوال است یک نظر کن به گدایت که دگر بی پر و بال است بس که دلبسته ی دنیایم و دور از توام انگار منتظر بودن من بهر فرج امر محال است روی این دیده ی آلوده بکش دست خودت را چند وقتی شده که حسرت من اشک زلال است علت دوری ام از کرببلا کوه گناه است اصلا انگار حرم رفتن من خواب و خیال است آمدم تا که دگر هر نفسم مال تو باشد ای عزیز دل زهرا چه زمان وقت وصال است؟ چاره ای بهر دلِ تنگم و آوارگی ام کن رفتن کرببلا با تو فقط اوج کمال است وقت غارت شد و گودال پر از مردم پست است بر سر پیروهن کهنه ی ارباب جدال است

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی