منو
21 رمضان،‌ شب شهادت امام علی (ع)، محمدرضا طاهری

21 رمضان،‌ شب شهادت امام علی (ع)، محمدرضا طاهری

  • 3 تعداد قطعات
  • 5 دقیقه مدت قطعه
  • 365 دریافت شده
مرثیه خوانی به مناسبت شب شهادت امام علی (ع) با صدای محمدرضا طاهری، سال 1401

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:53
    گم کرده ام به ظلمت شب نور ماه را/حس می کنم بدون تو سختی راه را/تا کی بناست از غم و داغ مُفارقت/هر صبح و شام سر بکشم جام آه را/این جمعه هم گذشت و ندیدم نگار خود/یعنی نشد که تکیه زنم تکیه گاه را/هر هفته ای که می گذرد آه می کشم/طی می کنم بدون تو هر سال و ماه را/آقا اگر چه نوکر خوبی نبوده ایم/از ما مکن دریغ تو نیمه نگاه را/آخر چگونه بی مدد مهربانیت/جبران کنیم این همه عمر تباه را/مقصود ما در این شب احیا فقط تویی/احیا نما تو این دل غرق گناه را/قرآن به سر بگیر و به زهرا قسم بده/پروردگار بنده ی بی سر پناه را/شاید به آبروی تو و نام مادرت/بخشد خدا معاصی این روسیاه را/آقا بیا به فرق پُر از خون مرتضی/امشب درآر بنده ی در قعر چاه را/شاعر: محمد فردوسی
  • 4:48
    ماه مبارک سفره ی مهمونی پهنه/دلا را کریمی بر سر سفره نشونده/اما چه با سرعت داره طی میشه شبها/افسوس از این ماه خدا، چیزی نمونده/خدای من تو خوب میدونه بدیهامون زیاده/اما می دونی از گذشته بیشتر نیست/خیلی در این خونه و اون خونه رفتیم/غیر از در این خونه هیچ جایی خبر نیست/یا ربنا، یا ربنا، الهی العفو/حالا که وقت توبه و عفو و گذشته/حالا که دیگه موقع آشتی کنونه/حیفه که این ماه مبارک طی شه اما/بازم گناهی در دلم باقی بمونه/قلب منو، لبریز عشق و معرفت کن/مثل وصیت نامه ی سرخ شهیدان/نالایقم می دونم اما تا شهادت امیدوارم،‌ ای امید ناامیدا/یا ربنا، یا ربنا، الهی العفو
  • 6:45
    باز امشب منادی کوفه، از امامی غریب می خواند/گوشه ی خانه دختری تنها، دارد اَمن یجیب می خواند/مثل اینکه دوباره مثل قدیم، چشم اَز خون دل تری داری/این پرستار نازنین گویا، باز بیمار بستری دارد/چادر پُر غبار مادر را، سرسجاده برسرش کرده/بین سر درد امشب بابا، یاد سر درد مادرش کرده/آه بابا به چهره ات اصلاً، زخم ودرد و وَرم نمی آید/چه کنم من شکاف زخم سرت، هرچه کردم به هم نمی آید/باز سر درد داری وحالا، علت درد پیکرم شده ای/ماه «اَبرو شکسته» باباجان، چه قَدَر شکل مادرم شده ای/پاشو اَز جا کرامت کوفه، آنکه خرما به دوش می بردی/زود در شهر کوفه می پیچد، که شما بازهم زمین خوردی/دیشب اَز داغ تا سحر بابا، خواب دیدم وَگریه ها کردم/اَز همان بُغچه ای که مادر داد، کَفنی باز دست وپا کردم/کودکانی که نانشان دادی، روزگاری بزرگ می گردند/می نویسند نامه اَما بعد، بی وفا مثل گرگ می گردند/وای اَز مردمان بی احساس، دردهای بدون اندازه/وای اَز آن سوارکاران و، نعل اسبی که می شود تازه/وای اَز دست های نامَحرم، آتش ودود وچادر و دامان/وای اَز کوچه ی یهودی ها، سنگ باران قاری قرآن .../شاعر: علی زمانیان

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی