منو
شب بیست و ششم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

شب بیست و ششم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 37 دریافت شده
مداح : محمود كریمی
مناسبت مذهبی : 26رمضان
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه خوانی شب بیست و ششم ماه رمضان با صدای محمود کریمی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:10
    مدح - کیست که بر لوح، قلم می‌زند حول خداوند، قدم می‌زند کیست که در وزن، نگنجیده است کوه وقار است و نرنجیده است کیست که مختار کند جبر را کیست که بی‌تاب کند صبر را کیست خم آورده به ابروی قهر لرزه برافکنده به زانوی شهر کیست به عصمت، متجلّی شده شأن ولی را متولّی شده او که در افلاک نبی، کوکب است زهره‌ی زهرای علی، زینب است حلم مجسّم‌ شده‌ی نشأتین روح یکی، جسم دو تا با حسین خطبه‌اش از نهج بلاغت، پر است هیبت مولاست که در چادر است وجه علی تا که اَتَمّ می‌شود خطبه‌ی او، تیغ دودم می‌شود صبر الهی‌ست، تفضّل شده‌ست أخرجنا الله من الذّل شده‌ست راهبر قافله‌ی ماست این زین اب و زینت زهراست این توسن گفتار که چالاک شد کاخ یزید از دم او، خاک شد زیر و زبر را به‌هم آورده است خواهر سقّا، علم آورده است می‌رود از خویش به حیرانی‌اش آینه از آینه گردانی‌اش جلوه‌ی این آینه در مشرقین سر زده از طلعت روی حسین قسمت زینب که سفر می‌شود روی حسین، آینه‌گر می‌شود گرچه به غیر از غم و غارت نبود این سفر از جنس اسارت نبود گرچه سزاوار به زنجیر نیست شیر به زنجیر، مگر شیر نیست از حد اوصاف که رد می‌شود بنت علی، بنت اسد می‌شود گو همه مغلوب که او غالب است جان علی بن ابی‌طالب است جان علی، رنج فراوان کشید چند بغل روضه به دامان کشید خیز و بخوان روضه‌ی دستار را روضه‌ی سجّاد و پرستار را روضه‌ی دروازه‌ی ساعات را قافله‌ی مادر طاعات را روضه‌ی این روضه چه بود؟ آه آه روضه‌ی بازار یهود؛ آه آه قسمت زینب که الم شد، الم دست کشیدیم و قلم شد، قلم
  • 6:23
    روضه - همه رفتند و من جاماندم ای دوست ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست چرا رفتی مرا با خود نبردی ببین بعد تو، تنها ماندم ای دوست لباس تو در آغوشم برادر صدایت مانده در گوشم برادر تو ماندی بی‌کفن در خاک صحرا چگونه من کفن پوشم برادر مرا کابوس، شمشیر و تن تو تماشای به غارت بردن تو تو را سر نیزه‌ها بردند و مانده برای من فقط پیراهن تو سراسر نیزه می‌بینم به خوابم سر و سرنیزه می‌بینم به خوابم نمی‌خوابم اگر یک‌دم برادر تو را بر نیزه می‌بینم به خوابم دلم هرروز پای نیزه می‌رفت که خونت در گلوی نیزه می‌رفت چه می‌شد مثل سرهای شهیدان سر من هم به روی نیزه می‌رفت
  • 2:00
    روضه - یادم نرفته است که من روی تلّ و او جسمش به زیر چکمه‌ی ناپاک شمر بود من داد می‌کشیدم و در پیش چشم من خولی، سر حسین مرا از همه ربود یادم نرفته است که سرها به روی نی در پیش چشم اهل حرم، موج می‌گرفت گاهی سر حسین و گاهی سر علی بین رئوس نیزه‌نشین، اوج می‌گرفت یادم نرفته است که در شام و کوفه نیز مردم برای گریه‌ی ما، دست می‌زدند سقّا، سرش که جلب‌توجّه ز نیزه کرد با سنگ و چوب، مردم سرمست می‌زدند یادم نرفته‌است که با چوب خیزران هردم یزید بر لب و دندان یار زد اصلاً سر حسین مرا هرکسی‌که دید با هرچه بود، بر سر هر رهگذار زد
  • 6:57
    نوحه - شکوه خورشید! جاوید تویی؛ فانی منم تویی رها و محبوس و زندانی منم؛ فانی منم اومدی تا بگیری امشب دستمو ببینی قلب خستمو وا کنی چشم بستمو گفتی و ما می‌گیم حسین مثل شما می‌گیم حسین با شهدا می‌گیم حسین تا کرب‌وبلا می‌گیم حسین تویی برنده؛ زنده تویی؛ مرده منم تو افتادی و بی‌تو زمین‌خورده منم؛ مرده منم کی می‌دونه، چی مونده از تو زیر خاک نه ردّی مونده نه پلاک حسابت شده پاک پاک کشور تو میگه حسین رهبر تو میگه حسین مادرتو میگه حسین خاکستر تو میگه حسین شهید گمنام! خوشنام تویی؛ گمنام منم کسی‌که لب زد بر جام، تویی؛ ناکام منم استخونات عصای دست افتاده‌ها چراغ روشن تا خدا شبیه مهر کربلا بوی تنت میگه حسین پیرهنت میگه حسین اومدنت میگه حسین خاک بدنت میگه حسین

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی