منو
شب شانزدهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

شب شانزدهم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 403 دریافت شده
مراسم شب شانزدهم رمضان با صدای محمود کریمی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:13
    مناجات - ?نگاه رحمتت بر ماست؛ می‌دانم که می‌آیی ز اشک دوستان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی گذشته چارده‌قرن و هنوز ای یوسف زهرا تو تنها و علی تنهاست؛ می‌دانم که می‌آیی به گوش شیعه از پشت در آتش‌زده گویی صدای ناله‌ی زهراست؛ می‌دانم که می‌آیی به یاد کربلا، کرب‌وبلا شد عالم امکان زمان، هرروز عاشوراست؛ می‌دانم که می‌آیی هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی به گوش زینب کبراست؛ می‌دانم که می‌آیی به یاد آب‌آب تشنگان، چشم محبّانت ز اشک و خون دل، دریاست؛ می‌دانم که می‌آیی هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد به چشم خون‌فشان ماست؛ می‌دانم که می‌آیی تماشای خیالی سر اصغر به روی نی شرار آتش دل‌هاست؛ می‌دانم که می‌آیی به خون پاک مظلومان عالم می‌خورم سوگند که مهدی، مصلح دنیاست؛ می‌دانم که می‌آیی اگرچه غایبی، میثم به چشم خویش می‌بیند لوای دولتت برپاست؛ می‌دانم که می‌آیی
  • 4:25
    مدح - دست‌های کریم تو فهماند که سخاوت به مال و ثروت نیست در تواریخ مثل تو هرگز هیچ‌کس صاحب کرامت نیست از پس پرده، دست‌های شما علّت قلب‌های شاد شده حاتم طایی از کرامت تو صاحب شهرت زیاد شده دست اعجاز، پیش تو عجز است چه‌کسی از تو سر درآورده جبرئیل از سلام سمت بقیع در هوای تو پر درآورده حُسن را نام تو حَسن کرده بر گناهان، ثواب را بچشان بر شب خشک این کویر بیا بارش آفتاب را بچشان دست‌هایت به خوب و بد، بخشید لطف دست تو مثل خورشید است در روایات خوانده‌ام آقا هستی‌اش را سه‌بار بخشیده‌ است بر فقیران شهر، سفره‌ی تو درد را التیام می‌داده از تواضع، امام أرض و سما بر جزامی سلام می‌داده رکنی از رکن‌های آل‌کسا با وجود تو استوار شده مادرت فاطمه چه خوشحال است پسرش مرد کارزار شده صلح تو از نبودن یار است جرأتت را جمل همه دیدند دست بردی به قبضه‌ی شمشیر علم را با عمل، همه دیدند ای که دادی جواب، بی‌پرسش تشنگان را به آب هم برسان ما دعاییم؛ ای عزیز خدا! بر دعا استجاب هم برسان
  • 2:05
    روضه - ?باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می‌لرزد و انگار که شر نزدیک است مادرت را ببر از ره‌گذر نامردی راه، بند آمده از کینه؛ خطر نزدیک است تا که افتاد زمین، زلزله در عرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است کوچه هرقدر که باریک شود، وقت زدن بیشتر ضربه‌ی دیوار به سر نزدیک است دو قدم رفته نرفته، نفسش بند آمد پسرش گفت بیا؛ خانه دگر نزدیک است داغ مادر به جگر می‌رسد امّا انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است
  • 6:01
    روضه - ?اشک من خلاصه شد توو گریه برای کوچه برا بلای کوچه؛ برا ماجرای کوچه پیرم کرده اون‌روزایی که مادرم شهید شد محاسنم سفید شد با گریه‌های کوچه این اشکا رنگ خونه؛ دل من خونه از زمونه اونی‌که حسنو کشته، داغ یه مادر جوونه کار زهر جفا نیست؛ جیگرم روزی پاره شد که مادر خستمو رسوندم، کشون‌کشون تا خونه وای! دیدم شکسته گوشواره وای! خدا برا کسی نیاره رعد و برق اون کشیده، یادم میفته هربار تموم دنیا انگار میشه رو قلبم آوار طوری ضربه زد که مادر تعادلش بهم خورد اسم علی رو آورد، بین زمین و دیوار دستاشو می‌کشوندم تا خونه مادرو رسوندم دم در، ردّ گریه‌هاشو با معجرش پوشوندم با بارون نگاهش با همین چشما، گریه کردم با همین دستا، گرد و خاک از رو چادرش تکوندم وای! دیدم مادر رمق نداره وای! خدا برا کسی نیاره همه‌ی دردا بعد مادر می‌رسه به تو خواهر تو هم شکسته میشی به‌خاطر برادر روزی که تنها می‌مونی با خیمه‌های سوزان با گریه‌های طفلان، با بدنای بی‌سر زهرای کربلایی؛ نایب شاه سر جدایی تووی رگبار تازیونه، پناه بچّه‌هایی بانوی عالمینی؛ همسفر سر حسینی تووی میدون شام و کوفه، تو صاحب لوایی وای! رو نیزه رأس شیرخواره وای! خدا برا کسی نیاره
  • 7:09
    نوحه - ?هم گرفتار حسینم؛ هم گرفتار حسن هم هوادار حسینم؛ هم هوادار حسن با شفا بیگانه‌ام؛ این درد من را خوش‌تر است چون که بیمار حسینم؛ چون که بیمار حسن ای خدا را صدهزاران شکر که لبریز از عشق سرشار حسینم؛ عشق سرشار حسن شیر پاک مادرم تأثیر خود را داشته تعزیه‌دار حسینم؛ تعزیه‌دار حسن هرچه دارم از کرامات حسین است و حسن هم بدهکار حسینم؛ هم بدهکار حسن جور ما را می‌کشد گاهی حسن، گاهی حسین دائماً بار حسینم؛ دائماً بار حسن هرزمان که غصّه دارم، می‌روم سر می‌نهم روی دیوار حسین و روی دیوار حسن کار ما را حضرت زهرا مشخص کرده است در پی کار حسینم؛ در پی کار حسن بر تنم رخت عزای بچّه‌های فاطمه‌ست هم عزادار حسینم؛ هم عزادار حسن اسمشان وقتی می‌آید، پلکمان تر می‌شود هم گهربار حسینم؛ هم گهربار حسن این‌یکی شد بی‌حرم؛ آن دیگری شد بی‌کفن روز و شب، زار حسینم؛ روز و شب، زار حسن آتش و مسمار و سیلی و در و دیوار و دود روضه‌ی ناگفته‌ی قلب شرربار حسن
  • 3:46
    نوحه - ?السّلام علیک یا غریب وطن ایّهاالمجتبی یا سیّدی یا حسن ای امید همه؛ پسر فاطمه وای حسن جان! وای حسن جان! تو که عمری فلک ریخته خون بر دلت با که گویم که همسرت شده قاتلت حرم و قبر تو، شاهد صبر تو وای حسن جان! وای حسن جان! بدن پاک تو، شد هدف تیرها تن پاک حسین، طعمه‌ی شمشیرها حرم خلوتت، شاهد غربتت وای حسن جان! وای حسن جان! حرم خلوت تو در بقیع دل است چه کنم سیّدی، زیارتت مشکل است یابن خیرالانام به مزارت سلام وای حسن جان! وای حسن جان!

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی