- 208
- 1000
- 1000
- 1000
شب دهم ماه رمضان 1402 - وفات حضرت خدیجه (س) - محمود کریمی
مراسم شب دهم رمضان، وفات حضرت خدیجه (س)، با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - مرغ دلم، جلد آسمان خدیجه است دست دخیلم بر آستان خدیجه است لطف رسول خداست شامل حالش هرکه ز اقوام و دوستان خدیجه است رونق اسلام از تجارت او بود ثروت اسلام، کاروان خدیجه است آنهمه ثروت که وقف دین خدا کرد قطرهای از لطف بیکران خدیجه است از برکاتش، همین بس است در اسلام هرچه نظر میکنم، نشان خدیجه است ملک بهشت و تمامی نعماتش أجر قبولی امتحان خدیجه است یاد خدا را نبرده لحظهای از یاد ذکر خداوند بر زبان خدیجه است لب به دعا وا کند، سریعالاجابه است گوش خداوند بر دهان خدیجه است مرهم نیش و کنایهها به پیمبر روی خوش و قلب مهربان خدیجه است مکّه، یتیمان بیپناه ندارد هرکه یتیم است در امان خدیجه است مادر زهرا شدن که کار کسی نیست قدرت این حمل در توان خدیجه است عطر خدیجه رسیده است به زهرا فاطمه چون یاس بوستان خدیجه است غصّه نخور ای رسول بعد وفاتش شخص خداوند میزبان خدیجه است مطمئناً در عزای خادمهی وحی حضرت جبریل، روضهخوان خدیجه است داد به مادربزرگ خود کفنش را بیکفنی که عزیز جان خدیجه است
-
مدح - ?هزارمرتبه گر سر برند از بدنم خدا نیاورد آندم که از تو دل بکنم تمام عمر، سخن از تو گفتهام؛ چه شود؟ که وقت مرگ، بود نامت آخرین سخنم کریمتر ز کریمان روزگار، تویی گناهکارتر از هر گناهکار، منم گریستم به تو یک عمر و از تو میخواهم در آخرین نفسم باز بر تو گریه کنم در آشیانهی تن با تو بودهام مأنوس مباد بیتو از این آشیانه پر بزنم سری که خاک تو نبود، به دورش اندازم دلی که بر تو نسوزد در آتشش فکنم به خاک کربوبلا سجده کردهام عمری که بوی تربت پاک تو خیزد از کفنم به چشم من نگهی کن که وقت جاندادن تو را نگه کنم و جان برآید از بدنم به نوک نیزه، مجسّم کنم جمالت را به چوب محمل زینب، جبین دل شکنم ز سر شکستگی میثم از گنه، فریاد مگر به سنگ شما خانواده، سر شکنم
-
نوحه - ?تویی اونکه با اسمت جون میگیرم منم اونکه بدون تو میمیرم خدا خواسته که سایهت روو سرم باشه شبانهروز حواسم توو حرم باشه فقط وابسته به این دربارم محاله از تو دست بردارم آخه خیلی دوست دارم بیا با تربت پاکت، پاکم کن زیر پای عزادارات، خاکم کن شبیه اون کبوتر که پرش ریخته غم و غصّهی عالم روو سرش ریخته ببین دور از تو چهقدر بیچارم محاله از تو دست بردارم آخه خیلی دوست دارم تو لیلایی؛ همه عالم مجنونه همه خلقت به اسم تو مدیونه کسی قدر تو رو والله نمیدونه ولی دستی ازت کوتاه نمیمونه با تو از عطر خدا سرشارم محاله از تو دست بردارم آخه خیلی دوست دارم به سر بریدت که فکر میکنم میمیرم حسین جان به قد خمیدت که فکر میکنم میمیرم حسین جان به تن دریدت که فکر میکنم میمیرم حسین جان من شنیدم؛ خواهرت دید روو زمین افتادی من شنیدم؛ مادرت دید تشنه جون میدادی
تاکنون نظری ثبت نشده است.