- 280
- 1000
- 1000
- 1000
شب سوم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی
مراسم شب سوم رمضان با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - ?الهی الهی الهی الهی نگاهی نگاهی نگاهی نگاهی تو هستی پناه همه اهل عالم مرا غیر عفو تو، نبود پناهی گناه و خطای همه اهل عالم به دریای عفو تو، نبود گناهی ندارم به غیر تو ربّ کریمی نداری چو من، بندهی روسیاهی نه رویی که بر درگهت آورم رو نه کاهی که کوهی ببخشی به کاهی نه تابی که در نار قهرت بسوزم نه اشکی که جاری کنم گاهگاهی گناهان بسیار از چار جانب به من حمله آرند همچون سپاهی به تنگ آمد از درد بیدردیام دل نه دردی؛ نه اشکی؛ نه سوزی؛ نه آهی همه هست من هست، بار گناهم همه زندگانیم عمر تباهی همه راهها بسته بر روی میثم ندارد بهجز باب عفو تو راهی
-
روضه - ?همهی دنیا برای بقیّه سر گردوخاکیتم برای من بسه دیگه این تنور و اون تنور یه کمم بیا بشین رو پای من وقتی از رو نیزه افتادی زمین نمیدونی چی میومد به سرم همهرو شاید ببخشم ولی از نیزهدار سر تو نمیگذرم اون از اونکه بیخبر رفتی سفر حالا هم که اومدی نمیبریم راستی بت گفته بودم توو کوچهها بازار برده فروشا، بگذریم! راس میگن که یکشبه بزرگ شدم دندونای شیریمو اصن دیدی؟ دختری که وصلهی جون تو بود میدونی که چنشبه نبوسیدی؟! من فقط یهکم موهام سوخته؛ همین یهکمم کبوده رنگم؛ مگه نه؟ لباسام یه ذرّه نامرتّبه ولی من هنوز قشنگم؛ مگه نه؟
-
روضه - ?دست بگذار به قلب نگرانم بابا بلکه آرام شود روح و روانم بابا چند وقت است صدایم نزدی دختر من چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا نه تو هستی نه عمویم؛ نه علیاکبر هست پس برای چهکسی شعر بخوانم بابا؟ بس که در راه دویدم، بهخدا خسته شدم بغلم کن؛ روی پایت بنشانم، بابا حرفهای بدی امروز به من گفت یزید وای! بند آمده از شرم زبانم، بابا زجر ملعون بهروی جای لبت سیلی زد چند شب تلخشده طعم دهانم، بابا گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد بازویم نیز شکسته به گمانم، بابا سینهات خلوت من بود و شکستند بگو چه کسی پای نهاده به جهانم، بابا؟ حرمله تیر به تو زد؟ به خدا میکشمش آخرین تیر تو شد قدّ کمانم، بابا جان من، بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت؛ چرا زنده بمانم، بابا؟
-
نوحه - ?به قولت عمل کن دوباره منو بغل کن که داره کبوترت میمیره؛ بهونتو میگیره به قولت عمل کن بذار بگم، پاهام درد میکنه خب چشام درد میکنه خب از اون شب توو بیابون پهلوهام درد میکنه خب بال و پرمو نگا، سوخته همه حرمو نگا، سوخته موی سرتو دیدم، سوخته موی سرمو نگا، سوخته ببین جای دسته که ردش چشامو بسته تا زدش روی زمین افتادم؛ همینکه زد، جون دادم من دلشکسته بذار بگم، ندیدی اشکمو خب چشای تارمو خب رو گوش دختراشون میدیدم گوشوارمو خب ردّ پاهامو نگا، خونه اشک چشامو نگا، خونه موژههای تو هنوز سرخه لای موهامو نگا، خونه چقد بیقرارم که میگن بابا ندارم؛ من اصن با دختراشون قهرم؛ دلخسته از این شهرم چقد بیقرارم بذار بگم، دیدن جنگیدنم خب توو بازار بردنم خب توو بازار روسریم شد آستین پیراهنم خب کار خدارو نگا بابا آخر کارو نگا بابا تاول رو لبتو دیدم آبلههارو نگا بابا
تاکنون نظری ثبت نشده است.