- 282
- 1000
- 1000
- 1000
شب دوم ماه رمضان 1402 - محمود کریمی
مراسم شب دوم رمضان با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - ?بیسر و سامانم ای محبوب؛ سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده دائماً هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب؛ بیا اینبار درمانم بده باطناً کور است چشمم که نمیبینم تو را آی خورشید سحر! نوری به چشمانم بده معصیّت افتاده بر جانم؛ نجاتم میدهی؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود میلرزد دلم وقت گناه و معصیّت یا اباصالح! خودت قوّت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم؛ عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشک فراوان خواستم لطف کن در روضهها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمیدانم فقط روزیام را از همانجا که نمیدانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان؛ سوز حسینجانم بده با سلام روضهات، آتش به جان ما بزن السّلام ای کشتهی دور از وطن ای بیکفن
-
مناجات - ?باز هم توبهکنان پشت درت آمدهام شب به امّید عطای سحرت آمدهام نظری کن که پی یک نظرت آمدهام نفسآلوده بهسوی گذرت آمدهام یاد دادی که اگر عاصی و سرگردانم زشت این است، رخ از روی تو برگردانم نعمتم دادی و با نعمت تو، بد کردم مهلتم دادی و تقصیر مجدّد کردم لطف کردی؛ عوضش غفلت بیحد کردم بارها آنچه ز من بر نمیآمد کردم چه کنم عذر مرا گر نپذیری امشب کاش از این بیسر و پا، دست بگیری امشب چشم من خشک شده؛ حال بکا نیست که نیست جرأت معصیّتم هست؛ حیا نیست که نیست دست بیخیر مرا، اذن دعا نیست که نیست خبری در دلم از نور خدا نیست که نیست تا بخواهی تو در این قلب، هوس هست که هست حسّ وابستگیام بر همهکس هست که هست بار عام از تو رسیدست که دعوت شدهام یکی از سفرهنشینان ضیافت شدهام خوب شرمندهی این رسم رفاقت شدهام باز بدجور هوایی زیارت شدهام کربلا قبلهی دلهاست؛ دلم تنگشده شاهد حال من آقاست؛ دلم تنگشده
-
روضه - ?بس کن یزید؛ شعله به هفت آسمان مزن دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن از سلسله، کبود شده جسم ما ولی زخمی بزن به پیکر و زخمزبان مزن رأس بریده، گریه به حال سهساله کرد بس کن یزید؛ طعنه به اشک روان مزن این لب، ترکترک شده و سنگخورده است ای بی حیا! دگر به لبش خیزران مزن بس کن یزید؛ دختر او نیمهجان شده بردار چوب و در بر این نیمهجان مزن هرجا که رفت سر، پی سر، مادرش رسید در پیش چشم مادر قامتکمان مزن
-
نوحه - ?کاش شهید بشم؛ شهید معرکه که بیکفن برم به محضر «حسین» کاش غبار بشم؛ غبار ماتم و غبار مرقد مطهّر «حسین» خداروشکر گریههام بیاختیاره حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین ای بیکفن، روضههات تمومی نداره حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین کاش مثه زهیر، میون خاک و خون چشامو باز کنم توو آغوش «حسین» کاش شبیه جُون با آخریننفس بگم دوست دارم در گوش «حسین» خداروشکر نوکریت شد اعتبارم حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین خداروشکر غیر تو کسیو ندارم حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین کاش به جای اسم رو سنگ قبر من یه گوشه حک بشه، سینهزنه «حسین» کاش به جای خاک، زیر لحد قرار بگیره صورتم رو دامن «حسین» زیر لحد میمیرم برات دوباره حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین چی میکشه اون کسیکه تورو نداره حسین؛ حسین؛ حسین؛ حسین
تاکنون نظری ثبت نشده است.