شهادت امام هادی (ع) 1401 - محمدحسین پویانفر

روضه - خبر گریه گرفتاران میرسد شب به شب به دلداران این قبیله به فکر ما هستند پیرشان کرده غصه یاران نخ تسبیحشان که می چرخد سر پا می شوند بیماران سر به دیوار اهل بیت زدیم خوش به احوال سر به دیواران ما گنه کارهای آلوده پشتمان گرم شد به غفاران دل ما تنگ سامرا شده است ما و آقا و نم نم باران ما طلبکار این کریم شدیم بس که رو داده بر بدهکاران یوسف سامرا نگاهی کن ناز بفروش بر خریداران شیرها پوزه می کشند به پات تشنه کشتن تو خون خواران اهل عالم غم و محن بسِ ماست اینکه بی کس شده همه کس ماست گرچه از زهر حال مضطر داشت به دلش داغ های بدتر داشت حجره از ناله انا العطشان حال و روزی شبیه محشر داشت علی ابن جواد این آخر ذره ای خاک کربلا برداشت آب شرمنده لبانش شد اثر تشنگی به حنجر داشت بعد از آن مجلس شراب فقط از غم عمه دیده تر داشت این لباسش اگر چه خاکی شد باز آقا لباس دیگر داشت گرچه سر درد اذیتش می کرد هرچه هم بود لااقل سر داشت دور و بر خنجری به دستی نیست قاتلش را کجا برابر داشت دخترش اگرچه داغدارش بود پشت سد پرده بود و معجر داشت روضه من فقط همین جمله است پسرش را کنارش آخر داشت کربلا داغ بر دلم خورده وای از آن تشنه پسر مرده

زمینه - یا هادی الامم از روز ولادتم یا هادی الامم نذر خونوادتم یا هادی الامم ای راه سعادتم صحرا منم دریا تویی من گم شدم پیدا تویی ذریه ی زهرا تویی حرم امن خدا سلام سامرا ملجأ اهل ولا سلام سامرا سلام سامرا سلام سامرا یا هادی الامم یا هادی الامم دست مرا بگیر یا صاحب الزمان از دست روزگار الغوثٌ الامان هستی پناه من من فتنة الزمان سر میکنم با انتظار کی میرسه روز قرار پس کی میای با ذوالفقار پرچم به دست تو سا صاحب لوا دل پای بست تو یا صاحب لوا یا صاحب لوا یا صاحب لوا

سرود - والا تبار حیدر کرار از ما بساز میثم تمار بگذار ذوالفقار تو باشم یکصد قَرَن اُوِیس تو گردم هفتاد اُحُد کنار تو باشم دست مرا بگیر که بی تو از دست میرود نفسی نیست غیر از ولایت تو و آلت در من ولای هیچکسی نیست ای عشق لایزالی نوکر جانها فدای نام بلندت ای مقتدای فضه و قنبر دست مرا بگیر که بی تو بیراهه میروم سندی نیست غیر از محبت تو علی جان در من محبت احدی نیست بی انتها یا علی مولا یا مرتضی یا امین الله

سینه زنی - سه ساعته شلوغه تو گودال زبونم لال چقدر طول کشیده این جنجال زبونم لال وای نکنه تنش شده پا مال زبونم لال داره میاد اسب پریشون یال زبونم لال یکی بگه چه خبره غروب عاشورا یا صبح محشره یکی بگه چه خبره ریختن سر برادرم چند نفره یکی بگه چه خبره دعوای صد نفر برای یه سره یکی بگه چه خبره یکی میخواد انگشترشو ببره وای ای وای گرسنه تشنه زخمی و بی جون زبونم لال شده تن حسین تیر بارون زبونم لال اومد با خنده خولی ملعون زبونم لال به شمر گفت تنش رو برگردون زبونم لال زینب میگه از روی تل یه ذره آب بهش بدید حداقل امون بدید به مادرم سر حسینشو بگیره تو بغل حسینو با کینه زدید کینه نهروان و صفین و جمل چرا برا بردن سر داد میزنید حی علی خیر العمل وای ای وای چه روضه ایِ میخونم امشب زبونم لال یه مرده بی غیرت و بی ادب زبونم لال سرو برید نشست روی مرکب زبونم لال سرو گرفت جلو چش زینب زبونم لال سرو نبر قطعه قطعه های پیکرو نبر چیکار داری با پیرهنش تنها یادگار مادرو نبر بسه دیگه پیرهنو بردی انگشترو نبر کشتی دیگه برادرو حداقل معجر خواهرو نبر وای ای وای