- 603
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام موسی کاظم (ع) 1400 - محمدحسین پویانفر
مرثیه خوانی شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای محمدحسین پویانفر، 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - خدا از ما نگیرد منت بابالحوائج را غمِ او روضهی او صحبت بابالحوائج را سر هر روضهای که گریه کردم سفرهای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت بابالحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسهام را کاسهام پُر کرد گدا باید بداند عادت بابالحوائج را کریمان چشم بر راهاند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت بابالحوائج را از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت بابالحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت بابالحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجدهای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت بابالحوائج را وصیت کردهام آنروز بگذارند بر چشمم کنارِ مُهرِ تربت ، تربت بابالحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمیدانیم اما قیمت بابالحوائج را خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت نگاهِ دخترِ بی طاقت بابالحوائج را سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس میکرد یقینا زیر پایش قامت بابالحوائج را سیه چال آنقدر تاریک زهرا هم نمیبیند کبودیهای روی صورت بابالحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت بابالحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاقها غُلها نبیند دختر او حالت بابالحوائج را نمیشد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت بابالحوائج را به روی تختهای اُفتاده گِردش چار حمال است اما شُکر نمیبیند رضایش غارت بابالحوائج را شاعر : حسن لطفی
-
زمینه - شب کاظمین مثه مشهده دلم واسه ی دیدنش لک زده شب کاظمین چقدر محشره یه باب المرادش دلو میبره کاظمین قبله ی جانها کاظمین خانه ی دلبر کاظمین خاک دو مولا کاظمین شهر دو سَروَر چقدر دوست دارم که با مادرم به پابوس موسی ابن جعفر برم بهشته برای من این حرم نشد دست خالی از اینجا برم کاظمین قبله ی جانها کاظمین خانه ی دلبر کاظمین خاک دو مولا کاظمین شهر دو سَروَر تو قَعر سُجون یه دل خسته بود به زنجیر و غل دست و پاش بسته بود تو قَعر سُجون چه دردی کشید بمیرم که خیلی اهانت شنید چشا غرق اشک لبش غرق آه تنش از شکنجه کبود و سیاه به غیر از دعا نبود رو لباش بمیرم شکسته شدش ساق پاش چقدر غرق خون شدش پیرهنش چقدر تازیانه زدن رو تنش به هر ضربه ای که خورد با سنان میگفتش بمیرم برات عمه جان بگو از وجود سلام و درود به اون کشته ای که لبش تشنه بود بگو از وجود سلام و درود به اون حنجری که زیر دشنه بود عزیزم حسین بسوزه برات دل خواهرت شده روضه خونه تن بی سرت بسوزه برات دل مادرت که اینجوری بی سر شده پیکرت عزیزم حسین
-
تک - شهدا رفتن سوی ثارالله جبهه داره بوی ثارالله پرواز عاشقا از کرخه تا کارون بوی بهشت آید از فکه تا مجنون عشق است در راه حسین سر سپردن عشق است رخسار حسین دیدن و مردن چقدر خوبه آخرش شهادت باشه حسین جانم آخرین عبارت باشه
-
تک - یه عالمه گریه به روضه بدهکارم؛ تا خوب نشه زخما دست برنمیدارم! بذار صد و بیست سال نوکر شما باشم؛ لحظه مرگم تو خاک کربلا باشم! بده که پیش تو موی سرم سفید نشه؛ بده که نوکرت بمیره و شهید نشه من اصلا اومدم برات شهید بشم؛ تا تو قلب مادرت عزیز بشم تردم نکنی عزیزم حسین
-
تک - دعات برای من سرم برای تو نگات برای من حنجرم برای تو بگیر از من هر انچه که خواهی کسی رو ندارم بجز تو الهی رضا به رضاک لا معبود سواک با لب تشنه حسین افتاده به روی خاک ...
تاکنون نظری ثبت نشده است.