منو
وفات حضرت زینب (س) 90 - محمود کریمی

وفات حضرت زینب (س) 90 - محمود کریمی

  • 7 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 135 دریافت شده
مرثیه خوانی وفات حضرت زینب (س) با صدای محمود کریمی، 1390

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:03
    روضه - از غمت در قلب ما شور قیامت صاحب پرچم عزای ارباب سرت سلامت از بچگی گفتن به ما خون گریه کردن شما از داغ این مصیبت برای عمه جونت ما زاده ی این مکتبیم شاگرد عشق زینبیم امشب میایم پشت در خونه بی نشونت یا صاحب الزمان بیا الغوث و الامان بیا
  • 18:06
    روضه - چشمان تو ادامه ی دریای کربلا زینب شدی و زینت بابای کربلا با خطبه هات مثل علی میشوی ولی با گریه هات حضرت زهرای کربلا ای سر بلند از تو حسین بن فاطمه ای سر به زیر پیش تو سقای کربلا دیروز اگر نبود دم آتشین تو بیهوده بود قصه ی فردای کربلا وقت قنوت نافله های شبانه ات شد ملتمس ترینِ تو مولای کربلا دشمن حریف یک نخی از معجرت نشد در چنگ توست پهنه ی صحرای کربلا بانوی آب و آینه بانوی آسمان اصلا خودت برای دلم روضه ای بخوان : هنگام پر کشیدن و وقت سفر شده اشک نگاه آخر من بی ثمر شده با یاد پاره های تنت گریه میکنم با آه سینه ام جگرم شعله ور شده این بازوی سپر شده ام را شکسته اند حالا ببین که خواهر تو بی سپر شده حتی توان سینه زدن هم نمانده است این بازوی شکسته عجب درد سر شده بعد از گذشت لحظه ی گودال رفتنت یک سال و نیم خواهر تو خون جگر شده با هر نفس که بعد غمت میزدم حسین زخمی که داشتم به دلم تازه تر شده بر حال من نسوخت دل دشمنت حسین عمداً مرا زدند کنار تنت حسین گودال بود و غربت بی انتهای من شد خیمه گاه مروه و مقتل صفای من از بس که ازدحام در آنجا زیاد بود جایی نبود کشته ی بی سر ؛ برای من یک خنجر شکسته چرا بوسه میزند؟ بر روی حنجر تو برادر به جای من یک نیزه آمد و سخنت را برید و رفت یک کعب نی رسید به داد صدای من پیراهن تن تو پر از رد پا شده است؟ یا اشتباه میکند این چشم های من با تازیانه ها بدنم خوب آشناست من را زدند پیش تو ای آشنای من دیدند بی کسیم به ما طعنه ها زدند مانند مادرِتو مرا بی هوا زدند شاعر : حسن لطفی
  • 9:45
    زمینه - کار خدا بود که بری عزیزم روزگار خواهرو نبینی آتیشو معجرو نبینی واویلا واویلا اگه بودی و دست بسته منو میدیدی می مردی صورت خسته منو میدیدی می مردی سر شکسته منو میدیدی می مردی از تو دارم خبر حسین ای تو ای همسفر نوبت من شده خواهرت را ببر حسین کار خدا بود پیش من نباشه سر تو تو قتلگاهت تا نبینه منو نگاهت واویلا اگه بودی و خاک رو چادر منو میدیدی میمردی خون رو بال و پرمو میدیدی میمردی کبوترای حرمو میدیدی میمردی ای سر بی بدن حسین کشته بی کفن حسین نوبت من شده ای سلیمان من حسین کار خدا بود که بیای با چشمای بسته تو خرابه تا نبینی رقیه خوابه واویلا اگه بودی و زخمای رو شونه شو میدیدی میمردی نماز عاشقونه شو میدیدی میمردی مزار بی نشونه شو میدیدی میمردی یاد جون دادنت بوی پیراهنت مثل تو تشنه ام تشنه ی دیدنت
  • 3:52
    تک - زینب هم حسن و حسینی و هم علوی خصال تو سلسله ائمه را حلقه اتصال تو زینب ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است محتجب لفظ حجاب از احتجاب زینب است دانش آموز علی خواهر ناموس دین کی دهد معجر ز سر قرآن کتاب زینب است از مزارش گر صدای سوز و سازی بشنوی آن صدای سوزش قلب کباب زینب است از میان تربتش بوی حسین آید برون کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است
  • 7:02
    واحد - یه ستاره بی قراره با دلی پر از شراره می خونه تو چشم مهتاب دیگه این آخر کاره اگه طوفان تو قلبت اگه بی قراری امشب بیا با هم بخونیم باز نوحه حضرت زینب میریزم هستی مو به پای زینب مجنونم مجنون هوای زینب میمیرم میمیرم برای زینب فدای زینب سیده شهیده یا زینب بانوی قد خمیده یا زینب لحظه های آخرش رو توی خونه کنج ایوون چشم به راهه توی بستر روضه خون و دل پریشون شب بارون شب هجرون شده دل بی سر و سامون خواهرت خوشی ندیده از شب شام غریبون شب بارون از اون شب پیش تو تو قتلگاهم هر شب مثل رقیه چشم به راهم یک سال و نیمه دل شکسته ی اون شب سیاهم بار ستم کشیده یا زینب بانوی قد خمیده یا زینب همه با تو پر کشیدن نوبت منو ربابه بیا داداش اونجوری که اون شب اومدی خرابه دلم از غم شده پاره گل من کفن نداره چه قدر ناله زدم من سه ساله زدن نداره یه ستاره بی قراره زینب بود و رگبار تازیونه بارون سنگ و نیزه ها نشونه سالار زینب بی تو چی کشیدم خدا می دونه...
  • 6:06
    واحد - حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسین بی عباس به جای خواهری آن‌جا، برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر، که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت وارث درد به خون نشستی و در خون، شناوری کردی پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را که روز واقعه، را یاد آوری کردی به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکفت تو با حسین پس از او، برابری کردی چه زخم‌‌ها که نزد خطبه‌ات به خفاشان زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امت پیمبری کردی بدل به آینه شد، خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی
  • 9:13
    شور - زینب ای شیرازه ی اُمّ الکتاب ای به کام تو، زبان بوتراب از بیانت سربه سر توفان خشم نوح می دوزد به توفان تو چشم در کلامت، هیبت شیر خدا در زبانت، ذوالفقار مرتضی بازگو ای جان شیرین علی داستان درد دیرین علی از همان نخلی که از پای اوفتاد خون پاکش نخل دین را آب داد راز دل را با زبان آه گفت دردهایش را به گوش چاه گفت بازگو با ما ز درد فاطمه زاشک گرم و آه سرد فاطمه بازگو کن قصه مسمار را ماجرای آن در و دیوار را بازگو آن شب علی چون می گریست در فراق فاطمه خون می گریست از بهار و از خزان او بگو از مزار بی نشان او بگو گو به ما از مجتبی، ابن علی دردهای آن ولیّ بن ولی از همان تشتی که پرخون شد ازو دامن افلاک گلگون شد ازو زینب ای شمع تمام افروخته یادگار خیمه های سوخته بازگو از کربلای دردها قصه نامردها و مردها بازگو از باغهای سوخته نخلهای سر به سر افروخته بازگو از کام خشک مشکها گریه ها و ناله ها و اشک ها بازگو از مجلس شوم یزید وان تلاوتهای قرآن مجید بازگو از آن سر پُر خاک و خون لاله رنگ و لاله فام و لاله گون ماجرای آن گل خونین دهان وان لب پرخون ز چوب خیزران با دل تنگ تو این غمها چه کرد؟ دردها و داغ و ماتمها چه کرد؟ فاطمه! گر تو علی را همسری وز شرافت مصطفی را مادری کار زینب هم گذشت از خواهری کرد در حق برادر، مادری چون تو، در دامان، که دختر پرورد؟ کی صدف، اینگونه گوهر پرورد شاعر : محمد علی مجاهدی

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی