- 467
- 1000
- 1000
- 1000
شام شهادت امام هادی (ع) 1401 - میثم مطیعی
مرثیه خوانی شام شهادت امام هادی (ع) با صدای میثم مطیعی، 1401
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات با خدا - گناه من هر چی هست بزرگ یا کوچیکه تو خالق دریایی به دل نمیگیری که تو کریما سر از تو نمیشناسم هیچکیو بهتر از تو نمیشناسم تو خطا کار از من نمیشناسی من خطا کش تر از تو نمیشناسم اگه بی تو همه عمرم واسه دنیا گذشت میخوام جبران کنم دیگه گذشته ها گذشت قبولم کن خدای من قبولم کن خدا
-
روضه - نه حرمتی میشناسن، نه احترام میذارن میون این مخروبه، منو نگه میدارن ناسزا گفت، به جدم، یکی توو راه ناسزا گفت، زد آتیش، منو ناگاه غربتم رو، یه مردی، تمسخر کرد شاهدی که، دلم سوخته یا الله چه کردم من، با این مردم، به جز لطف و، دعا دلم خونه، از این قومی، که بیرحمن، خدا «بسوز ای دل برا داغ دل ابن الرضا» هنوزم این بی دردا ، غم منو نشناختن میون این زندون هم ، برام چه قبری ساختن واسه تحقیر، برای، عذاب من پشت مرکب، دَووندن، چقد من رو توی زندون یه نامرد اذیت کرد توی زندون یه نامرد میزد من رو شده آتیش، با زهر غم، دل ابن الرضا دلم خونه، از این قومی، که بیرحمن، خدا «بسوز ای دل برا داغ دل ابن الرضا» به مجلس شرب خمر ، منو کشوندن بردن جلوی من، یا الله ، چه جرعهها میخوردن روضه خوندم، گریزی، زدم تا شام مادرم رو، زد آتیش، گریز من: آه از اون شب، که توو شام، جلو زینب خیزران خورد، حسینِ، عزیز من چرا باشه، سر زخمیش، توی تشت، طلا دلم خونه، از این قومی، که بیرحمن، خدا حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم، حسین شاعر : رضا یزدانی
-
روضه - در دلت لحظههای آخر عمر کوهی از غصهها و از غمهاست چه بگویم، خودت که میدانی زهر ارث سلالهی زهراست در روایات ما چنین نقل است: که تو را بردهاند بزم شراب شکر، با تو نبوده در این بزم نه رقیه، نه زینب و نه رباب شکر حق، در میان مردم شهر حرمت خانوادهات نشکست طفل شش ماههات نشد پرپر یا که شمری به سینهات ننشست ساربانی نبود و از دستت کسی انگشتری نبرد آقا سر تو روی نیزهها که نرفت خیزران بر لبت نخورد آقا بیکفن نیستی و شکر خدا پسرت هست تا کند کفنت گر چه با زهر کین شهید شدی تیر باران نشد ولی بدنت شاعر : مجتبی خرسندی
تاکنون نظری ثبت نشده است.