- 1260
- 1000
- 1000
- 1000
فاطمیه اول، مجید بنی فاطمه
مرثیه خوانی به مناسبت فاطمیه اول با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1400
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
من از خاک پای تو سر بر ندارم/مگر لحظه ای که دگر سر ندارم/مگیر از سرم سایه چادرت را/پناهی از این خیمه بهتر ندارم/بگیر از سر لطف جان مرا هم/ببخشا اگر جان دیگر ندارم/بخوانم به فرزندی ات که امیدی/بغیر از دعاهای مادر ندارم/تو محشر به پا میکنی در قیامت/چنان که هراسی ز محشر ندارم/به داغ تو خون گریه کردم هنوزم/خبر از دل خون حیدر ندارم/سرودم ز داغ تو و چاره ای جز/نوشتن ز دیوار و از در ندارم/شنیدم دست تو از کار افتاد/اگرچه درست است باور ندارم
-
نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت/ خودت خواستی مرگ باشد شفایت/ فدای صدای سلام نمازت/ چرا درنمی آید امشب صدایت/ غریبی نکن با غریب مدینه/ منم فاطمه یار درد آشنایت/ چه دنیای تلخی است دنیای بی تو/ برای من بی کس و بچه هایت/ اگر ماندنت بسته بر خواهشم بود/ نگفتی چرا تا بیوفتم به پایت/ به آتش زدی تا بمیری برایم/ عزیزم الهی بمیرم برایت/ ببین حال آشفته ام را که زینب/ تسلّا به من میدهد در عزایت/ برو گرچه شرمنده ام تا قیامت/از اینکه نشد جانم آخر فدایت/برو مهربانم ولی مطمئن باش/مرا میکشد داغ تو در نهایت/برای من و این یتیمان دعا کن/اگرچه شکسته است دست دعایت/برای دل من که باید ببینم/از این پس در این خانه خالیست جایت/شاعر : مصطفی متولی
-
برای دیدن نشون تو چه کنم من گمشده بدون تو چه کنم/شده تشنه ی هوای تو نفسم به کدوم طرف برم به تو برسم/من چی بودم اگه تو مادرم نبودی/تو که بهونه ی وجودی تویی که روضه ی کبودی/مادر جانم چه خوبه حال من کنارت/فدای قلب بیقرارت کجا بیام سر مزارت/بهترین قصه ی عاشقانه ای علت گریه ی بی بهانه ای/تو تبسم مادرانه ای مادرانه ای
-
اگر میخواستی سوزی در آتش حاصل ما را/چرا با داغ زهرا آشنا کردی دل ما را/اگر میخواستی خاکستر ما را دهی بر ما/چرا با گریه بر زهرا عجین کردی گِل ما را/به جرم معصیت خواهی بسوزانی بسوز اما/مسوزان پیش چشم قاتل زهرا دل ما را/تو میدانی که ما پروانه ها ممنون زهراییم/که روشن میکند هر شب چراغ محفل ما را/در آن روزی که هرکس راه حل مشکلی جوید/به هر شکلی که زهرا خواست حل کن مشکل ما را/کسی در سن هجده سالگی پهلو نمیگیرد/کسی در خانه اش از محرم خود رو نمیگیرد/جوان وقت نشستن از کسی یاری نمیخواهد/و تا برخواست از جا دست بر زانو نمیگیرد/ولی زهرای من این روزها یک دست بر پهلو/و دست دیگرش را هم به روی گونه میگیرد/نمیبینم که بنشاند به زانو کودکانش را/بغل میگیرد اما یاری از بازو نمیگیرد/به دستی میکشد بر گیسوی طفلان خود شانه/به دست دیگر اما موج را از مو نمیگیرد
-
مرغ دل پر میزند پیوسته سوی کربلا/گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا/اشک چشم زینب و خون حسین بن علی/گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا/کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست/هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا/در صف محشر که سر می آورم بیرون ز خاک/میکند چشمم به هر سو جستجوی کربلا/بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا کربلا یا کربلا
کاربر مهمان
کاربر مهمان