منو
شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم 1400 - حنیف طاهری

شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم 1400 - حنیف طاهری

  • 7 تعداد قطعات
  • 22 دقیقه مدت قطعه
  • 206 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) شب سوم فاطمیه دوم با صدای حنیف طاهری، 1400

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 22:50
    روضه - جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی کُشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینِی حرفی بزن، آهی بکش، بیچاره ام کرد این اشک های بی صدایت کَلِّمینِی بسته ست جان من به پلک نیمه جانت می میرد آخر مرتضایت کَلِّمینِی از غصه هایت با علی هم درد دل کن ای در صبوری بی نهایت کَلِّمینِی روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن با من بگو از آن حکایت کَلِّمینِی از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی تا دق نکرده مجتبایت کَلِّمینِی پلکی بزن تا قلبهامان جان بگیرد جان شهید کربلایت کَلِّمینِی نیمه نگاهی کن به حال زینبین و بردار دست از این دعایت کَلِّمینِی ذکر شب و روزت شده «عَجِّل وَفاتِی» آوای جانسوزت شده «عَجِّل وَفاتِی» شاعر : یوسف رحیمی
  • 2:55
    زمینه - خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی من غلام قنبرم خاک پای حیدرم یاعلی یاعلی یاعلی کار این دل با علی ذکر لب هام یاعلی یاعلی یاعلی یاعلی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا آن جان که جانانش تو باشی مپرس از کفر و ایمان بیدلی را که هم کفر و ایمانش تو باشی از سر و جان بگذرم جان فدای حیدرم
  • 5:02
    واحد - تو نگاهت چقدر حس آرامشه حرف رفتن نزن آخرین خواهشه دنیا تقدیرمو با نفسهات نوشت با تو پر میکشم تا خدا تا بهشت تو بمون فاطمه که واسم مرهمی تو که دلگرمی روزای سردمی تب تنهایی مو با چشام داد زدم با سکوتم همه درد و فریاد زدم بیا خندیدنو به لبت هدیه کن روزا ناله نزن شبا کم گریه کن تو به این فکر نکن که چقدر پیر شدم تو زمینگیر شدی که زمین گیر شدم باورت میشه که علی تنها شده به دلم فاطمه یه امیدی بده کار زینب فقط آه و زاری شده خون رو گونه ت چرا یادگاری شده غم روی شونه ام اومد از راه نشست شیشه و آینه وقتی با هم شکست ...
  • 5:33
    زمینه - منی که توی این شهر سلامم بی جوابه هنوزم روی دستم جای رد طنابه اما وقتی تو باشی همه دنیا بهشته نباشی رو سر من همه دنیا خرابه اگه تو بری خانومم بی تو من مظلومم از دیدنت چند روز محروم محرومم مگه اون دست با این صورت چه کرده میپوشونی صورتت رو نفساتم چه سرده همه جونت پر درده دست نامرد چه کرده چی میشه فاطمه جان کنار من بمونی حرف رفتن نزن تو آخه خیلی جوونی تو بری من میمیرم قاتلم میشه یادت خاطرات جسارت در و دیوار خونه تو همه کس و کار من جان من یار من رحمی به این حال من این حال زار من بچه هاتم هنوز کوچیک و تنهان پر خواهش رو لب من التماس تو چشمام شد بریده نفسهام غم یاره تو چشمام
  • 4:26
    واحد - ای به دردم چشم بیمارت طبیب مانده مضطر، بخوان امن یجیب از سخن افتاده ای با من ولی چشم بگشا من علی هستم علی رفتنت، خانه خرابم میکند ماندنت چون شمع آبم میکند ای تمام عشق بانوی علی لرزه افتاده به زانوی علی ای تمام عشق ای خونین جگر یا بمان یا که مرا با خود ببر فاطمه چشمان خود را باز کرد با زبان دل سخن آغاز کرد کی همیشه همنشین فاطمه ای امیر المومنین فاطمه ای که غم ها را عسل کردی علی گو چرا زانو بغل کردی علی ای که بر ارض و سما هستی امیر جان زهرایت سرت بالا بگیر این دل غمدیده را هم زنده کن جان من یکبار دیگر خنده کن آنکه باید دل غمین باشد منم دل غمین و شرمگین باشد منم خواستم یاری کنم اما نشد ریسمان از دستهایم وا نشد ...
  • 3:09
    تک - علی را چه بنامم علی را چه بخوانم ندانم ندانم ثنایش نتوانم نتوانم علی دست خدا بود علی مست خدا بود علی پرتو خورشید امامت علی عطر خوش باغ کرامت علی قامت مردی به قیامت چه گویم که درین مرحله گنگ است زبانم حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر خدا خواست که خود را بنماید در جنت خود را به رخ ما بگشاید علی را به همه خلق نشان داد علی رهبر مردان صفا بود علی آینه پک خدا بود علی معنی تسلیم و رضا بود علی زینت شبهای دعا بود دویده ست عجب مهر علی در رگ و جانم
  • 7:15
    شور - سه ماهیه که بعد بابات نیومده خنده رو لبهات میدونی که چند وقت مادر سرمو نذاشتم رو دستات بیا مثل جوونیات موهامو شونه بزن یه قصه باز برام بخون آروم بشه دل من یه نذری کن که زینب آروم بگیره امشب دلم گرفته آتیش میگیره سینم تا زخمتو میبینم دلم گرفته تو چشم من نگاه کن وای برا خودت دعا کن وای سه ماهیه که روی بستر نماز نشسته میخونی قنوت یه دستی میگیری دل همه رو میسوزونی با هر نفس یه گل میاد رو نقش پیروهنت کبودی رو گونه هات یه رازه با حسنت همش نگو میمیری شاید شفا بگیری خدا بزرگه درسته چی کشیدی ولی چرا بریدی خدا بزرگه دیگه بلند شو از جا وای غریبه بی تو بابا وای سه ماهیه که تو مدینه سلام بابا بی جوابه سه ماهه که هر شب حسینت با چشای گریون میخوابه بهم بگو شبا چرا با این که جون نداری بالا سر حسین میای یه کاسه آب میذاری تو اوج تب میسوزی ولی پیرهن میدوزی برا حسینت یه غم منو سوزونده چرا کفن نمونده برا حسینت بهم نگو دوباره وای حسبن کفن نداره وای

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی