شام شهادت امام حسن عسکری (ع) 1400 - محمدحسین پویانفر

روضه - دلم تنگ بیا عزیز جون من که بیقرارم دلم تنگ تو دنیا هیچ کسی رو غیر تو ندارم دلم تنگ کار شب و روزم فقط گریه و آه دلم تنگ نزدیک یک قرن که دنیا چشم به راه ببین دلم ز دوری خونه برای غربتت میخونه آقام آقام آقام آقام گاهی نگاهی اباصالح زینب تو رو صدا میزد میون بازار اباصالح زهرا صدات میزد میون درب و دیوار اباصالح آقام آقام آقام آقاجان *** مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ایم همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته ایم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ایم به هواى حرم سامره برخاسته ایم روضه غربت تو حال عجیبى دارد هرکه نامش حسن است ارث غریبى دارد جان به قربان دلت جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او که تفاوت بکند , همسرتو … همسر او طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بین بقیع است که او بى حرم است حسنى , آه تو پرداختنى میخواهد حسنى , داغ تو بر سرزدنى میخواهد حسنى , نام تو دور از وطنى میخواهد حسنى , روضه تو سوختنى میخواهد دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدى مادرى هستى عزیزم تو اگر پیر شدى

نوحه - به یک سلام دلخوشم السلام یاحسین لحظه آخرم یک کلام یاحسین میکشه ما رو فراق کرب و بلا کرب و بلا کرب و بلا میکشه دل رو عراق کرب و بلا بگن سفر میگم فقط کرب و بلا آقا بیا من و ببر کرب و بلا حسین آقاجان ای آقاجان

واحد - سینه ها داغ بلا شد عاشقان ماتم به پا شد سامرا یثرب و کربلا شد سوز جانسوز ابن الرضا شد وایِ مهدی خدا وایِ مهدی وا مصیبت مصیبت مصیبت سامرا تاج سرت کو سامرا مرتضایت حیدرت کو عسکری داغ زهر جفا شد سوگ جانسوز ابن الرضا شد وایِ مهدی خدا وایِ مهدی وا مصیبت مصیبت مصیبت فاطمه شد دیده اش تر لاله اش گردیده پرپر بی قرار دل مبتلا شد سوگ جانسوز ابن الرضا شد وایِ مهدی خدا وایِ مهدی وا مصیبت مصیبت مصیبت میکند با گریه هرشب یاد زندان های زینب کوفه یا مصر و شام بلا شد سوگ جانسوز ابن الرضا شد وایِ مهدی خدا وایِ مهدی وا مصیبت مصیبت مصیبت

واحد - العجل العجل یا حجت الله العجل العجل بقیه الله خیز و با نغمه مادر مادر روی کن بر حرم پیغمبر از دل خاک تن آن دو نفر تو در آر و بگو از سوز جگر که شما از چه بهم پیوستید بازوی مادر ما بشکستید العجل العجل یا حجه الله العجل العجل بقیة الله کربلا کعبه ی دلهاست خدا میداند دیدنش آرزوی ماست خدا میداند اولین مستمع مجلس پر فیض حسین مادرش حضرت زهراست خدا میداند بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ...

تک - تو دل بارون زیارتنامه میخونه دل مجنون به لب اذن دخوله تا توی ایوون طلای تو از دلم یه پل تا دیار تو میزنم همیشه جان مادرت هیچ کجا برام کربلا نمیشه آبروی دو عالم یا زهرا قتل الحسین و به کربلا عطشانا